دانلود رمان اسمارتیز اثر نازنین محمد حسینی
آریا فروهر برای بچه هاش پرستار میگیره، اونم کی دنیز خانم مرادی که تو شیطنت و خراب کاری رو دستش بلند نشده، حالا چی میشه این آقا آریا به جای مواظبت از ۳ تا بچه ها باید از ۴ تا مراقبت کنه، اونم بلاهایی که دنیز بچه ها سر باباشون میارن که نگفتن، این وسطا آقا آریا نمیدونه کی دلشون برای ملکه عذابش رفته …
- کیفیت PDF
- تعداد صفحه 298
دانلود رمان اسمارتیز اثر نازنین محمد حسینی pdf
رمان بسیار زیبای اسمارتیز از نویسنده جوان ایرانی نازنین محمد حسینی رمانی بسیار ارزنده در ژانر عاشقانه و مافیایی در سایت 20 رمان دانلود کنید و لذت ببرید.
آریا فروهر برای بچه هاش پرستار میگیره، اونم کی دنیز خانم مرادی که تو شیطنت و خراب کاری رو دستش بلند نشده، حالا چی میشه این آقا آریا به جای مواظبت از ۳ تا بچه ها باید از ۴ تا مراقبت کنه، اونم بلاهایی که دنیز بچه ها سر باباشون میارن که نگفتن، این وسطا آقا آریا نمیدونه کی دلشون برای ملکه عذابش رفته …
قسمتی از رمان اسمارتیز اثر نازنین محمد حسینی :
بدبختی یعنی چی؟ از نظر من بدبختی یعنی بیست و دو سالت باشه و کلی بدهکار باشی اونم بدهی های خودت نه، بدهی های باعرضه ترین بابای دنیا! اونم یه قرون دوهزار که نه! بابا جان من به کم راضی نیست. بله بابام پول نزول کرده و معلوم نیست پولا رو چیکار کرده. من که نمیفهمم چی از زندگیش میخواد فقط همیشه ما پاسوز خریت های پدر محترم میشیم!اگر شما یه قرون از اون پول ها دیدین ما هم دیدیم… من توی یه خانواده ی معمولی چشم به جهان گشودم. خاک بر سرم کنن آخه چرا باید زیر سفته های بابام رو امضا کردم. بگو دختر عقلت کمه مگه؟ البته عقلم کم هست! خودِ بابام یه وقتا می گفت تو مغزت هم عین روی سرت هویجه و عقل نیست. توی آگهی های مختلف کاریابی می گشتم که چشمم خورد به یه آگهی که دنبال پرستار بچه بودن.
به نظرم خیلی کار جذابی بود بچه ها موجودات احمق و کوچولویی هستن که میشه باهاشون خوش بگذرونم. گوشی رو برداشتم و به شماره ای که در آگهی ثبت شده بود زنگ زدم. -بفرمایید… با نیش باز همونطور که وسط خونه چهار زانو نشسته بودم و فرم رو با انگشتان می کشیدم پایین و باهاش بازی می کردم گفتم: –سلام. بابت آگهیتون تماس گرفتم. من یه دختر بیست و دوساله هستم…
خرید رمان اسمارتیز اثر نازنین محمد حسینی
قیمت 19 هزار تومان
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(