کسری فخار تاجر سرشناس و موفق که با لقب عالی جناب در تمام شهر شناخته شده است و کسی را بالاتر از خود در کار و تجارت نمی داند، ماجرا از آنجایی آغاز می شود که رقبایش برای زمین زدنش دست به دامن یکی از بزرگ ترین خلاف کارهای جنوب شهر یعنی پنجه طلا می شوند، نوارهای پیروز برای جناب فخار از هم گسیخته می شود اما او از باعث رسواییش نمی گذرد و برای این کار نقشه های خودش را دارد …

  • تعداد صفحه 1458

دانلود رمان تریاق اثر هانی زند pdf

رمان بسیار زیبای تریاق از نویسنده جوان ایرانی هانی زند رمانی بسیار ارزنده در ژانر عاشقانه و مافیایی در سایت بیست رمان دانلود کنید و لذت ببرید.

کسری فخار تاجر سرشناس و موفق که با لقب عالی جناب در تمام شهر شناخته شده است و کسی را بالاتر از خود در کار و تجارت نمی داند، ماجرا از آنجایی آغاز می شود که رقبایش برای زمین زدنش دست به دامن یکی از بزرگ ترین خلاف کارهای جنوب شهر یعنی پنجه طلا می شوند، نوارهای پیروز برای جناب فخار از هم گسیخته می شود اما او از باعث رسواییش نمی گذرد و برای این کار نقشه های خودش را دارد …

گوشه ای از رمان تریاق اثر هانی زند :

نه حرف اضافه زدم و نه بحثی کردم! چرا که نه جانش را داشتم و نه زورم می‌رسید! حقیقت همین بود! از پس این ‌یکی بر نمی ‌آمدم! در سکوت دست انداختم و در را باز کردم و کمر خشک ‌شده‌ام را روی صندلی کشاندم … فوراً پشت فرمان نشست و استارت زد … نگاه نگرانم در میان تاریکی دنبال رد خون می‌گشت … پیدایش نکردم … بو کشیدم و جز عطر خوش‌بوکنندهٔ ماشین و بوی چرم روکش‌های مشکی ‌رنگ صندلی‌ها بویی به مشامم نرسید … خوب بود!

هر بویی جز بوی زهم خون و مردار برای من حکم اکسیژن داشت که به کمک آن می‌شد نفس کشید! …. فکر کن ببین کجا باید برم، الکی نگردیم تو شهر! نفس عمیقی کشیدم و حتی قفسهٔ سینه‌ام تیر کشید … حس می ‌کردم دنده‌هایم نیز درهم پیچیده باشند … باور این‌ همه سخت ‌جانی حتی برای خودم نیز آسان نبود … چند سرفه کردم و تمام صورتم از شدت درد در هم فرو رفت … بی‌اختیار دست بلند کردم و آفتاب‌گیر ماشین را به‌ دنبال آینه پایین دادم … کسری بی‌هیچ حرفی چراغ سقفی را روشن کرد تا آن‌ چه را که دیگر من نبودم در میان روشنایی بهتر ببینم

داغونی! حتی افعال خبری ‌اش با امری ‌ها گره خورده ‌بودند … این را گفت و من حتی سعی نکردم بیشتر دقیق شوم … چیزی از من درون آینه نبود … آن‌ که در آن ‌سوی آینه بغض را با حرص‌ و فشار پایین می‌فرستاد، دختری بود که زنده و سرپا ماندنش از عجایب به ‌نظر می‌رسید … جای کشیده ‌های تیمور واضح‌ و دقیق و با ذکر جزئیات این‌ که کدام انگشت کجای صورتم نشسته، روی گونه ‌ام رد انداخته ‌بود و رو به کبودی می‌رفت … گوشهٔ لب‌هایم ترکیده بود و خون کنارشان خشک شده بود، وضعیت چشم‌ها و بینی ‌ام گفتن نداشت …

خرید رمان تریاق اثر هانی زند

قیمت فقط 15 هزار تومان

  • باکس دانلود
  • رمان های مشابه
  • عوامل و نویسنده
  • دیدگاه ها0

افزودن دیدگاه

هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(