: آروم از پله ها می اومدم پایین،اِنقدر آروم که اگه مورچه ای هم از کنارِ پام رد شد صدای پاهاشو بشنوم!هر پله ای که می اومدم پایین یه لبخند هم می نشست رو لبام،اما دقیقاً وقتی که فکر می کردم پله ی آخر رو دارم رد می کنم رامیلا داد زد و گفت:
دانلود رمان آغوش غریب pdf فاطمه زهرا سعیـدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه زهرا سعیـدی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
آروم از پله ها مـی اومدم پایین،اِنقدر آروم که اگـه مورچه ای هم از کنارِ پام رد شـد صدای پاهاشو بشنوم!هر پله ای که مـی اومدم پایین یه لبخند هم مـی نشست رو لبام،اما دقـیقاً وقتی که فکر مـی کردم پله ی آخر رو دارم رد مـی کنم رامـیلا داد زد و گفت:
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(