سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفهای از رستهی اطلاعات به طور اتفاقی توسط پسرخالهاش درگیر پروندهی قتلی میشود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست سالهاش را هم دنبال میکند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، مجبور با شراکت با دختری میشود که در ادامهی این شراکت اتفاقات ریز و درشتی برای هر دو پیش میآید و… . اول رمان طبق ماده ۲۱۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۸ و ماده ۵۴۹ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۸، نظر به اتهامات متهم اردلان نیکزاد، اعم از حضور در چندین فقره آدم ربایی و قاچاق انسان و موادمخدر، دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب اسلامی در امور کیفری، متهم را به پرداخت دیه و مبلغ ذکر شده در پرونده پنج سال حبس و اشد مجازات محکوم میکند. لذا دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره ۱۱۹۳مورخ چهارشنبه شنبه ۱۰ مهر ماه ۱۳۹۸، حکم متهم را صادر مینماید. با اتمام جمله منشی، قاضی چکش را روی میز کوبید و اعلام کرد: ختم جلسه. دستش را کلافه بین موهایش کشید. دادگاه همیشه خسته اش می کرد اما این بار شاید چون آخرین نفر از آن گروه را پای چوبه دار کشیده بود،عصبانیتش تاحدودی کمتر بود. با سر به سربازی که مسئول محافظت از متهم بود اشاره کرد. سرباز متهم را بعد از دستبند زدن، از جا بلند کرد و به سمت در رفت. پرونده را در دستش فشرد و با اخم غلیظی که بین ابروانش جا خوش کرده بود از جا بلند شد و از دادگاه بیرون رفت. سوار ماشین شد و رو به راننده گفت: برمیگردیم..
دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نیلوفر رستمـی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/پلیسی
خلاصه رمان آوای جنون
سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفهای از رستـهی اطلاعات
به طور اتفاقـی تـوسط پسرخالهاش درگیر پروندهی قتلی مـیشود. او که در این راه
اهداف شخصی و انتقام بیست سالهاش را هم دنبال مـیکند، به دنبال تحقـیقات
در رابطه با پرونده، مجبور با شراکت با دختری مـیشود که در ادامهی این
شراکت اتفاقات ریز و درشتی برای هر دو پیش مـیآیـد و… .
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عشق تا جنون
قسمت اول رمان آوای جنون
طبق ماده ۲۱۶ قانون مجازات اسلامـی مصوب ۱۳۹۸ و ماده ۵۴۹ قانون آئین دادرسی
کیفری مصوب ۱۳۹۸، نظر به اتـهامات متـهم اردلان نیکزاد، اعم از حضور در چندین
فقره آدم ربایی و قاچاق انسان و موادمخدر، دادرسی دادگـاه های عمومـی و
انقلاب اسلامـی در امور کیفری، متـهم را به پرداخت دیه و مبلغ ذکر شـده در پرونده
پنج سال حبس و اشـد مجازات محکوم مـیکند. لذا دادگـاه ختم رسیـدگی را اعلام
و طی دادنامه شماره ۱۱۹۳مورخ چهارشنبه شنبه ۱۰ مهر ماه ۱۳۹۸، حکم متـهم را صادر مـینمایـد.
با اتمام جمله منشی، قاضی چکش را روی مـیز کوبیـد و اعلام کرد:
ختم جلسه.
دستش را کلافه بین موهایش کشیـد. دادگـاه همـیشـه خستـه اش مـی کرد
اما این بار شایـد چون آخرین نفر از آن گروه را پای چوبه دار کشیـده بود،عصبانیتش
تاحدودی کمتر بود. با سر به سربازی که مسئول محافظت از متـهم بود اشاره کرد.
سرباز متـهم را بعد از دستبند زدن، از جا بلند کرد و به سمت در رفت.
پرونده را در دستش فشرد و با اخم غلیظی که بین ابروانش جا خـوش کرده بود
از جا بلند شـد و از دادگـاه بیرون رفت. سوار ماشین شـد و رو به راننده گفت:
برمـیگردیم..
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(