دانلود رمان اسیر دست غرور  از نگار قادری

دانلود رمان اسیر دست غرور  از نگار قادری

ژانر :

اسیر دست غرور هیلا دختری مغرور ک فکر میکنه هیچ وقت عاشق نمیشه بالاخره ی روزی عاشق یه پسر مغرورتر از خودش میشه هردو از عشق نسبت به هم بی اطلاع هستن و هیچ کدوم غرور خودشونو نمیشکنن بعد کلی کلنجار رفتن با خودشون بالاخره هیلا اعتراف میکنه چون غیرتی شدن سانیارو میبینه توجه هایه گاه نا گاهشو میبینه فک میکنه سانیار عاشقشه ولی سانیار میزنه زیر همه چی بعد مدتها هیلا بازم غرورشو زیر پا میزاره ب خاطر دلش ولی بازم پس زده میشه از اول ماجرا یه پسری هست خواطر خاه هیلا همون پسری که باعث میشد سانیار غیرتی بشه هیچ وقت با وجود پس زدن هایه هیلا پاپس نکشید سهیل تونست با عشق خودش هیلا رو به دست بیاره ولی هیلا تنها هدفی ک با سهیل بود سهل انگاری با خودشو سانیار بود هردو اسیر دست غرور شده بودن… اول رمان اسیر دست غرور مامان جان بخدا نمیتونم بیام فک میکنید خودم دوست ندارم تو بله برون یکی یه دونه خواهرم باشم ،بخدا با نرجس و چن تایه از بچه هایه دانشگاه رو یه پروژه کار میکنم یادداشت و نکته گیریش دست منه نمیتونم ک رهاش کنم بیام اونجا انشالله واسه مراسم نامزدی جبران میکنم مامان;باشه دخترم موفق باشی ،راستی هیلا مادرجان خواستی بیای بری چادر خانم جونو از عمه منیژه ت بگیری واسه هلیا دوس دارم با چادر خانم جون باشه نه مادر جون خداحافظقربون دستت دخترم خب دیگه کاری نداریچشم مادر جون حتما سلام برسون خدانگه دارت گوشی رو قطع کردمو رو مبل نشستم به پروژه ای که استاد نبی زاده بهمون داده بود فکر میکردم بعد

دانلود رمان اسیر دست غرور pdf از نگـار قادری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نگـار قادری مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه
خلاصه رمان اسیر دست غرور
هیلا دختری مغرور ک فکر مـیکنه هیچ وقت عاشق نمـیشـه
بالاخره ی روزی عاشق یه پسر مغرورتر از خـودش مـیشـه
هردو از عشق نسبت به هم بی اطلاع هستن و هیچ کدوم غرور خـودشونو نمـیشکنن
بعد کلی کلنجار رفتن با خـودشون بالاخره هیلا اعتراف مـیکنه چون غیرتی شـدن
سانیارو مـیبینه تـوجه هایه گـاه نا گـاهشو مـیبینه فک مـیکنه سانیار عاشقشـه
ولی سانیار مـیزنه زیر همه چی بعد مدتـها هیلا بازم غرورشو زیر پا مـیزاره ب خاطر دلش
ولی بازم پس زده مـیشـه
از اول ماجرا یه پسری هست خـواطر خاه هیلا همون پسری که باعث مـیشـد سانیار غیرتی بشـه
هیچ وقت با وجود پس زدن هایه هیلا پاپس نکشیـد سهیل تـونست با عشق خـودش هیلا رو
به دست بیاره ولی هیلا تنها هدفی ک با سهیل بود سهل انگـاری با خـودشو سانیار بود
هردو اسیر دست غرور شـده بودن…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان اسیر دست غرور
مامان جان بخدا نمـیتـونم بیام فک مـیکنیـد خـودم
دوست ندارم تـو بله برون یکی یه دونه خـواهرم باشم
،بخدا با
نرجس و چن تایه از بچه هایه دانشگـاه رو یه
پروژه کـار مـیکنم یادداشت و نکتـه گیریش دست منه
نمـیتـونم
ک رهاش کنم بیام اونجا انشالله واسه مراسم نامزدی جبران مـیکنم
مامان;باشـه دخترم موفق باشی ،راستی هیلا مادرجان
خـواستی بیای بری چادر خانم جونو از عمه
منیژه ت
بگیری واسه هلیا دوس دارم با چادر خانم جون باشـه
نه مادر جون خداحافظقربون دستت دخترم خب دیگـه کـاری نداریچشم مادر جون حتما
سلام برسون خدانگـه دارت
گوشی رو قطع کردمو رو مبل نشستم به پروژه ای
که استاد نبی زاده بهمون داده بود فکر مـیکردم
بعد

لینک دانلود رمان اسیر دست غرور  

  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0