دانلود رمان انفجار تاج  از سمانه حسینی

دانلود رمان انفجار تاج  از سمانه حسینی

ژانر : - -

انفجار تاج صحرا دختری که از پنج سالگی به جرم زیبایی دزدیده می شه برای همسری با پسری که جانشین یک سلطنت مافیایه دختر تنها قصه بعد از هفده سال تعلیم برای ملکه مافیای شدن و همسری با این پسر که کم از شاه نداره آماده گذاشتن تاج رو سرش میشه ولی با انفجاری که تو زندگیش رخ میده تاج از سرش می افته ولی اون جا نمی زنه اون یه ملکه اس اول انفجار تاج مرد قوی هیکل رو به نوچه هاش داد زد زود باشین تا مادر تون رو نیوردم جلو چشمتون یکی از اون ها گفت : رئیس ماشین اسباب بازی که نیست میدونی چه سخته از راه دور کنترلش کرد مرد با داد گفت : و با تلفن همراهش شماره دفتر رئیس بزرگ رو گرفت مثل همیشه قبل از رئیس منشی با ان صدای الوده به عشوه اش جواب داد : االن وصلتون میکنم جعفر خان مرد کمی صبر کرد و با خودش گفت : این همه سخت گیری برای یه تلفن جواب دادن؟ که صدای رئیس بزرگ به گوشش رسید همون صدای سرد و خشک همیشگی که رعشه به تن شنوندش مینداخت :جعفر مرده بودی خبری ازت نبود؟ که ماشین کنترلی هم نمیتونن بروننببخشید رئیس تازه محموله رد شد تقصیر من نبود تقصیر این دوتا بچه بود بسه رئیس تکلیف چیه؟ همون قانون همیشگی دوست بودن نگهشون دار دم درآوردن خالصشون کن چشم فرمایش دیگه ای ؟ دختره چی شد؟ صحرا رو فرستادم کمپ بهترینا باال سرشن چنان دختری بشه همه انگشت به دهن بمونن گرچه خیلی زمان بره ولی فرصت زیاده خونوادش چی شدن ؟ پی دختره نبودن فقیرن ما ..

دانلود رمان انفجار تاج pdf از سمانه حسینی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سمانه حسینی مـیباشـد
موضوع رمان: جنایی/عاشقانه/طنز

خلاصه رمان انفجار تاج
صحرا دختری که از پنج سالگی به جرم زیبایی دزدیـده مـی شـه برای همسری با
پسری که جانشین یک سلطنت مافیایه دختر تنها قصه بعد از هفده سال تعلیم برای ملکه
مافیای شـدن و همسری با این پسر که کم از شاه نداره آماده گذاشتن تاج رو سرش مـیشـه
ولی با انفجاری که تـو زندگیش رخ مـیـده تاج از سرش مـی افتـه
ولی اون جا نمـی زنه اون یه ملکه اس
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان نت های هوس مسیحه زادخـو
قسمت اول انفجار تاج
مرد قوی هیکل رو به نوچه هاش داد زد
زود باشین تا مادر تـون رو نیوردم جلو چشمتـون
یکی از اون ها گفت :
رئیس ماشین اسباب بازی که نیست مـیـدونی چه سختـه از راه دور کنترلش کرد
مرد با داد گفت :
و با تلفن همراهش شماره دفتر رئیس بزرگ رو گرفت
مثل همـیشـه قبل از رئیس منشی با ان صدای الوده به عشوه اش جواب داد :
االن وصلتـون مـیکنم جعفر خان
مرد کمـی صبر کرد و با خـودش گفت :
این همه سخت گیری برای یه تلفن جواب دادن؟
که صدای رئیس بزرگ به گوشش رسیـد
همون صدای سرد و خشک همـیشگی که رعشـه به تن شنوندش
مـینداخت :جعفر مرده بودی خبری ازت نبود؟
که ماشین کنترلی هم نمـیتـونن بروننببخشیـد رئیس تازه
محموله رد شـد تقصیر من نبود تقصیر این دوتا بچه بود
بسه
رئیس تکلیف چیه؟
همون قانون همـیشگی دوست بودن نگـهشون دار دم درآوردن خالصشون کن
چشم فرمایش دیگـه ای ؟
دختره چی شـد؟
صحرا رو فرستادم کمپ بهترینا باال سرشن چنان دختری بشـه همه انگشت به
دهن بمونن گرچه خیلی زمان بره ولی فرصت زیاده
خـونوادش چی شـدن ؟
پی دختره نبودن فقـیرن ما ..

لینک دانلود رمان انفجار تاج  

  • رمان های مشابه
  • عوامل و نویسنده
  • دیدگاه ها0