دانلود رمان باور ندارم  از فاطمه.ح

دانلود رمان باور ندارم از فاطمه.ح

ژانر : - -

این داستان سرگذشت دختریه که توی یه خونواده ی پرجمعیت زندگی می کنه و بعدازمرگ پدرش خانواده ی عموش به ایران میان ورازهایی فاش میشه که شاید درکشون برای خیلیا سخت باشه اما شراره درظاهر ساده ازشون می گذره … اتفاقایی براش پیش میاد که اونو ازاین رو به اون رو می کنه شراره دیگه اون شراره ی قبل نیست…صدوهشتاد درجه تغییر کرده… اول رمان درو به هم دادم هر چه قدر تالش کردم،نتونستم قفلش کنم با حرص یه لگدنثارش کردم که مش سالم با لبخند اومد سمتم با یه دست درو کشید به سمت خودش وبا دست دیگه کلید رو توی درچرخوندوبا لبخند گفت:یادگرفتی دخترم؟ سری تکون دادم وگفتم:دستتون دردنکنه !کلیدهارو دستش دادم وگفتم: مشتی دیرم شده باید سریع برم،در ورودی قلقش دست خودتونه،بی زحمت . پرید میون حرفم وبا لبخند گفت: لبخند زدم ازشنیدن لفظ”مدرسه” کیفمو روی شونه م انداختم واز ساختمون بیرون اومدم بهپیر شی دخترم برو به درس ومدرسه ت برس! سمت سمند مشکی رنگم رفتم،درو باز کردم وکیفمو گذاشتم روی صندلی جلو صدای زنگ موبایلم بلند شد “حامد” پوزخندی زدم وزیر لب گفتم”دنیا خوب نیست”چیه؟شری؟ کوتاه بیا بخدا من صدای آهسته ودردمندش نه دلم رو لرزوند ونه قلبم روفشرد “هرکسی که”اون”نمی شد” حرفش رو قطع کردم: علاقه ای به گفتن دوباره ندارم اما می گم من هیچ علاقه ای به شخص تو ندارم از اولشم هیچ وعده وعیدی ندادم که حاال طلبکاری گفتی یه دوستی ساده،گفتم باش با خودت چی فکر کردی؟ میای دانشگاه؟هوفی کشیدم؛آره،شرکت بودم توی راهم دارم میام! آروم وگرفته گفت:پای یه نفر دیگه درمیونه؟کفری شدم کمی صدامو باال بردم: تکراری شدی واسم تکراری حامد…

دانلود رمان باور ندارم pdf از فاطمه.ح با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
  نویسنده این رمان فاطمه.ح مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی/معمایی
خلاصه رمان باور ندارم
این داستان سرگذشت دختریه که تـوی یه خـونواده ی پرجمعیت زندگی مـی کنه و
بعدازمرگ پدرش خانواده ی عموش به ایران مـیان ورازهایی فاش مـیشـه که شایـد
درکشون برای خیلیا سخت باشـه اما شراره درظاهر ساده ازشون مـی گذره …
اتفاقایی براش پیش مـیاد که اونو ازاین رو به اون رو مـی کنه شراره
دیگـه اون شراره ی قبل نیست…صدوهشتاد درجه تغییر کرده…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خیال های ترک خـورده
قسمت اول رمان باور ندارم
درو به هم دادم هر چه قدر تالش کردم،نتـونستم قفلش کنم با حرص یه لگدنثارش کردم که
مش سالم با لبخند اومد سمتم با یه دست درو کشیـد به سمت خـودش وبا دست دیگـه کلیـد رو
تـوی درچرخـوندوبا لبخند گفت:یادگرفتی دخترم؟
سری تکون دادم وگفتم:دستتـون دردنکنه !کلیـدهارو دستش دادم وگفتم:
مشتی دیرم شـده بایـد سریع برم،در ورودی قلقش دست خـودتـونه،بی زحمت .
پریـد مـیون حرفم وبا لبخند گفت:
لبخند زدم ازشنیـدن لفظ”مدرسه” کیفمو روی شونه م انداختم واز ساختمون
بیرون اومدم بهپیر شی دخترم برو به درس ومدرسه ت برس!
سمت سمند مشکی رنگم رفتم،درو باز کردم وکیفمو گذاشتم روی صندلی جلو صدای زنگ موبایلم
بلند شـد “حامد” پوزخندی زدم وزیر لب گفتم”دنیا خـوب نیست”چیه؟شری؟ کوتاه بیا بخدا من
صدای آهستـه ودردمندش نه دلم رو لرزوند ونه قلبم روفشرد “هرکسی که”اون”نمـی شـد”
حرفش رو قطع کردم:
علاقه ای به گفتن دوباره ندارم اما مـی گم من هیچ علاقه ای به شخص تـو ندارم از اولشم هیچ
وعده وعیـدی ندادم که حاال طلبکـاری گفتی یه دوستی ساده،گفتم باش با خـودت چی فکر کردی؟
مـیای دانشگـاه؟هوفی کشیـدم؛آره،شرکت بودم تـوی راهم دارم مـیام!
آروم وگرفتـه گفت:پای یه نفر دیگـه درمـیونه؟کفری شـدم کمـی صدامو باال بردم:
تکراری شـدی واسم تکراری حامد…

لینک دانلود رمان باور ندارم

  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0