بنفشه داستان درباره ی دختر بچه ای ۱۲ ساله ست که پدر مادرش از هم دیگه جدا شدن مادر اوکه از جوانی بیماری افسردگی داشته پس از بدنیا اومدن بنفشه در بیمارستان روانی بستری میشه و پدرش از مادرش طلاق میگیره اون که بنفشه رو مقصر میدونسته نسبت به بنفشه هیچ توجهی نداره و همین باعث میشه که این دختر در مسیر زندگی گمراه بشه و خوب از بد رو تشخیص نده، تا اینکه با ورود دوست صمیمی و شریک پدرش یعنی سیاوش ۳۵ ساله به زندگی اونها احساسات جدیدی در بنفشه شکل میگیره و…… اول رمان بنفشه اﺳﻤﻢ ﺑﻨﻔﺸﻪ ﺳﺖ، دوازده ﺳﺎﻟﻤﻪ، ﻛﻼس اول راﻫﻨﻤﺎﻳﻴﻢ، ﻫﻨﻮز دوره ي ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ام ﺷﺮوع ﻧﺸﺪه، وﻟ ﻲ اﻳﻦ دﻟﻴﻞ ﻧﻤﻴ ﺸﻪ ﻛﻪ ﺑﺰرگ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﻢ .از ﺧﻴﻠﻲ ازﻳﻦ دﺧﺘﺮﻫﺎ ي ﻟﻮس و ﻧﻨﺮ ﻫﻢ ﺑﺰرﮔﺘﺮ و ﺧﺎﻧﻢ ﺗﺮم .درﺳﺘﻪ ﺑﺎﺑﺎم ﻫﻤﺶ ﺑﻬﻢ ﻣ ﻲ ﮔﻪ اه ﺑﺮو اوﻧﻮر ﺑﭽﻪ، اه ﭼﻪ ﺑﭽﻪ ي اﻋﺼﺎب ﺧﻮرد ﻛﻨﻲ، اﻣﺎ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺧﻮدم ﻣﻲ دوﻧﻢ ﺑﭽﻪ ﻧﻴﺴﺘﻢ، ﺷﻤﺎ ﻓﻜﺮ ﻣ ﻲ ﻛﻨﻲ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻮدن ﺑﻪ ﺳﻦ و ﺳﺎﻟﻪ؟ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻗﺪ و ﻫﻴﻜﻠﻪ؟ ﺗﺎزه ﻣﻦ ﺧ ﻴﻠﻲ ﻫﻢ رﻳ ﺰه ﻣﻴﺰه ﻧﻴﺴﺘﻢ، اﮔﻪ ﻳﻪ ﺑﺎر ﺑ ﻴﺎﻳﻦ ﻛﻼﺳﻤﻮن ﻣ ﻲ ﻓﻬﻤ ﻴﻦ ﻛﻪ از ﺧ ﻴﻠﻲ از ﻫﻤﻜﻼﺳ ﻴﺎم ﻗﺪم ﺑﻠﻨﺪﺗﺮه .ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻤﻤﻮن ﻣﻨﻮ ﻣ ﻴﺰ ﺳﻮم ﻧﺸﻮﻧﺪه .دوﺳﺘﻢ ﻧﻴﻮﺷﺎ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺳﺎل دﻳ ﮕﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻨﻢ ﺑﺎﻟﻎ ﻣﻴﺸﻤﻮ دوره ي ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ دارم، اون ﻣﻮﻗﻪ دﻳﮕﻪ ﻛﺴ ﻲ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻪ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ، ﻧﻴﻮﺷﺎ ﺧﻮدش ﻛﻼس ﭘﻨﺠﻢ ﺑﺎﻟﻎ ﺷﺪه، ﻣﻦ ﻣﻲ دوﻧﻢ ﺑﺮم ﻛﻼس دوم راﻫﻨﻤﺎ ﻳﻲ دﻳﮕﻪ ﺑﺰرگ ﻣﻴﺸﻢ، ﭘﺲ دﻳﮕﻪ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﻴﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﻳﻚ ﻧﻔﺲ ﺣﺮف زده ﺑﻮد .آن ﻫﻢ
دانلود رمان بنفشـه pdf از mahtabi22
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان mahtabi22 مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان بنفشـه
داستان درباره ی دختر بچه ای ۱۲ ساله ست که پدر مادرش از هم دیگـه جدا شـدن مادر اوکه
از جوانی بیماری افسردگی داشتـه پس از بدنیا اومدن بنفشـه در بیمارستان روانی بستری
مـیشـه و پدرش از مادرش طلاق مـیگیره اون که بنفشـه رو مقصر مـیـدونستـه نسبت به بنفشـه
هیچ تـوجهی نداره و همـین باعث مـیشـه که این دختر در مسیر زندگی گمراه بشـه و خـوب از بد رو
تشخیص نده، تا اینکه با ورود دوست صمـیمـی و شریک پدرش یعنی سیاوش ۳۵ ساله به زندگی اونها احساسات
جدیـدی در بنفشـه شکل مـیگیره و……
رمان پیشنهادی:دانلود رمان پاراهور مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان بنفشـه
اﺳﻤﻢ ﺑﻨﻔﺸﻪ ﺳﺖ، دوازده ﺳﺎﻟﻤﻪ، ﻛﻼس اول راﻫﻨﻤﺎﻳﻴﻢ، ﻫﻨﻮز دوره ي ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ام
ﺷﺮوع ﻧﺸﺪه، وﻟ ﻲ اﻳﻦ دﻟﻴﻞ ﻧﻤﻴ ﺸﻪ ﻛﻪ ﺑﺰرگ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﻢ .از ﺧﻴﻠﻲ
ازﻳﻦ دﺧﺘﺮﻫﺎ ي ﻟﻮس و ﻧﻨﺮ ﻫﻢ ﺑﺰرﮔﺘﺮ و ﺧﺎﻧﻢ ﺗﺮم .درﺳﺘﻪ ﺑﺎﺑﺎم ﻫﻤﺶ ﺑﻬﻢ ﻣ ﻲ ﮔﻪ
اه ﺑﺮو اوﻧﻮر ﺑﭽﻪ، اه ﭼﻪ ﺑﭽﻪ ي اﻋﺼﺎب ﺧﻮرد ﻛﻨﻲ، اﻣﺎ ﻣﻦ ﻛﻪ
ﺧﻮدم ﻣﻲ دوﻧﻢ ﺑﭽﻪ ﻧﻴﺴﺘﻢ، ﺷﻤﺎ ﻓﻜﺮ ﻣ ﻲ ﻛﻨﻲ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻮدن ﺑﻪ ﺳﻦ و ﺳﺎﻟﻪ؟ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻗﺪ و ﻫﻴﻜﻠﻪ؟
ﺗﺎزه ﻣﻦ ﺧ ﻴﻠﻲ ﻫﻢ رﻳ ﺰه ﻣﻴﺰه ﻧﻴﺴﺘﻢ، اﮔﻪ ﻳﻪ ﺑﺎر ﺑ ﻴﺎﻳﻦ
ﻛﻼﺳﻤﻮن ﻣ ﻲ ﻓﻬﻤ ﻴﻦ ﻛﻪ از ﺧ ﻴﻠﻲ از ﻫﻤﻜﻼﺳ ﻴﺎم ﻗﺪم ﺑﻠﻨﺪﺗﺮه .ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻤﻤﻮن ﻣﻨﻮ ﻣ ﻴﺰ
ﺳﻮم ﻧﺸﻮﻧﺪه .دوﺳﺘﻢ ﻧﻴﻮﺷﺎ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺳﺎل دﻳ ﮕﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻮﻗﻊ
ﻣﻨﻢ ﺑﺎﻟﻎ ﻣﻴﺸﻤﻮ دوره ي ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ دارم، اون ﻣﻮﻗﻪ دﻳﮕﻪ ﻛﺴ ﻲ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻪ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ،
ﻧﻴﻮﺷﺎ ﺧﻮدش ﻛﻼس ﭘﻨﺠﻢ ﺑﺎﻟﻎ ﺷﺪه، ﻣﻦ ﻣﻲ دوﻧﻢ ﺑﺮم
ﻛﻼس دوم راﻫﻨﻤﺎ ﻳﻲ دﻳﮕﻪ ﺑﺰرگ ﻣﻴﺸﻢ، ﭘﺲ دﻳﮕﻪ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﻴﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ
ﻳﻚ ﻧﻔﺲ ﺣﺮف زده ﺑﻮد .آن ﻫﻢ
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(