دانلود رمان حسادت یا رقابت  از یگانه

دانلود رمان حسادت یا رقابت  از یگانه

ژانر : -

حسادت یا رقابت در این دنیایی که پر از زشتی ها و زیبایی هاست تقدیر من و تو چیست آیا با چیزی که پیش رو است میتوان کنار آییم یا که هرکاری میکنیم تا به چیزی که میخواهیم برسیم حال بهایش هر چه که میخواهد باشد به راستی در چنین شرایطی کدام را انتخاب خواهیم کرد حسادت یا رقابت ؟ اول رمان حسادت یا رقابت واااااییی که دیگه جونی تو پاهام نمونده ای تو در به در بشی نورا که دوساعته من و اینجا کاشتی ع ع ع دختره بیشعور نمیگه تو این سرما بیرون یخ میزنم یکم زودتر خبرش از خواب شتریش بیدارشه اهههه ایشالا خودم گردو لا حلوات بزارم که زیر پام علف میمون سبز شد با صدای یه اسب آبی )همون نورا( عین سکته ای ها به سمت عقب برگشتم که دیدم خانوم دلش و گرفته عین اسب داره میخنده دیگه آمپرم زده بود بالا با عصبانیت بهش گفتم: زهر خر کره مار واس چی میخندی بله خب منم مثل جناب عالی تا الان کپه مرگم و گذاشته بودم شارژ بودم نورا همون طور که میخندید گفت: خخخ جوش نزن گلم بعدشم از کی تا حالا علف میمون و میخوره من: خفه باو عصاب ندارم انقد تو سرما موندم مخم تاب برداشت با تموم شدن حرفم بازم نورا زد زیر خنده که یهو یاد ساعت افتادم خاک به سرم مدرسه کلاس احمدی یا خداااااااااااا با جیغی که زدم نورا سریع جلو دهنم و گرفت و گفت: چته وحشی الان همسایه ها میریزن سرمون همون لحظه خاله مهری )مامان نورا( اومد و گفت : اوا خاک عالم دختر دستت و بردار بچه مردم خفه شد…

دانلود رمان حسادت یا رقابت pdf از یگـانه با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
  نویسنده این رمان یگـانه مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان حسادت یا رقابت
در این دنیایی که پر از زشتی ها و زیبایی هاست تقدیر من و تـو چیست آیا با چیزی که پیش رو است مـیتـوان کنار آییم
یا که هرکـاری مـیکنیم تا به چیزی که مـیخـواهیم برسیم حال بهایش هر چه که مـیخـواهد باشـد به راستی
در چنین شرایطی کدام را انتخاب خـواهیم کرد حسادت یا رقابت ؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان چشمه عشاق
قسمت اول رمان حسادت یا رقابت
واااااییی که دیگـه جونی تـو پاهام نمونده ای تـو در به در بشی نورا که دوساعتـه من و اینجا
کـاشتی ع ع ع دختره بیشعور نمـیگـه تـو این سرما بیرون یخ مـیزنم یکم زودتر خبرش از خـواب
شتریش بیـدارشـه اهههه ایشالا خـودم گردو لا حلوات بزارم که زیر پام علف مـیمون سبز شـد با
صدای یه اسب آبی )همون نورا( عین سکتـه ای ها به سمت عقب برگشتم که دیـدم خانوم دلش و
گرفتـه عین اسب داره مـیخنده دیگـه آمپرم زده بود بالا با عصبانیت بهش گفتم: زهر خر کره مار
واس چی مـیخندی بله خب منم مثل جناب عالی تا الان کپه مرگم و گذاشتـه بودم شارژ بودم
نورا همون طور که مـیخندیـد گفت: خخخ جوش نزن گلم بعدشم از کی تا حالا علف مـیمون و
مـیخـوره
من: خفه باو عصاب ندارم انقد تـو سرما موندم مخم تاب برداشت با تموم شـدن حرفم بازم نورا
زد زیر خنده که یهو یاد ساعت افتادم خاک به سرم مدرسه کلاس احمدی یا خداااااااااااا
با جیغی که زدم نورا سریع جلو دهنم و گرفت و گفت: چتـه وحشی الان همسایه ها مـیریزن
سرمون همون لحظه خاله مهری )مامان نورا( اومد و گفت : اوا خاک عالم دختر دستت و بردار
بچه مردم خفه شـد…

لینک دانلود رمان حسادت یا رقابت 

  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0