با صدای رعد و برق بلندی از خواب بیدار شدم همه جا تاریک بود از رو تخت بلند شدم چراغ رو روشن کردم تو مسیرم انگشت کوچیکم به لبه میز خورد و دلم ضعف رفت مثل اینکه بازم رو شانس نبودم// خودمو به پنجره رسوندم پرده ی اتاق رو کنار زدم عجب بارونی میومد کمی پای پنجره ایستادم انعکاس تصویر خودمو رو پنجره ی غبار گرفته دیدم چندروزی بود کالفه و تنها بودم بجز چند دوست انگشت شمار کسی رو نداشتم من بودم و خونه ی به ارث رسیده از پدرو دارایی هایی به جامونده ازش همه کسمو ازدست داده بودم و خیلی وقت بود فراموش شده بودند///
دانلود رمان خاموشی pdf از نوشین.ن با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نوشین.ن مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/غمـگین/اربابی
خلاصه رمان
با صدای رعد و برق بلندی از خـواب بیـدار شـدم همه جا تاریک بود از رو تخت بلند شـدم
چراغ رو روشن کردم تـو مسیرم انگشت کوچیکم به لبه مـیز خـورد و دلم ضعف رفت
مثل اینکه بازم رو شانس نبودم//
خـودمو به پنجره رسوندم پرده ی اتاق رو کنار زدم عجب بارونی مـیومد
کمـی پای پنجره ایستادم انعکـاس تصویر خـودمو رو پنجره ی غبار گرفتـه دیـدم
چندروزی بود کـالفه و تنها بودم بجز چند دوست انگشت شمار کسی رو نداشتم
من بودم و خـونه ی به ارث رسیـده از پدرو دارایی هایی به جامونده ازش
همه کسمو ازدست داده بودم و خیلی وقت بود فراموش شـده بودند///
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(