ارتان:چون که لباسای مامانمو خراب کرده بود این دفعه ابتینم اعصابش خورد شد ابتین:یعنی چی اخه لباس مامان بوده اونم اگه دلش میخواست میزدش تو چرا زدیش ارتان:مم.من من به ملیسا حسودیم میشه همتون به اون توجه میکنین و بدو بدو رفت تو اتاق منو نشست عمه:برای هزارمین بار پشیمونم که دوقلو اوردم.. اول رمان از بغل عمه اومدم بیرون و رفتم تو اتاق دیدم ارتان نشسته یه گوشه گریه میکنه من:التان ارتان سرشو بلند کرد و با اعصبانیت:چیه جی میخوای؟؟ من:ببسید ارتان:نمیبخشم من:اگه نبخشی ازت بسکول میگیلما ارتان:هه بیا بگیر ببینم منم رفتم نشستم کنارش و دسشو گرفتم هرکاری میکردم بپیچه نمیشد من:اه نمیده ارتان:کوچولو بیا لپمو بگیر بلند شدم لپشو گرفتم دستم خوب چه جوری بچرخونمش؟؟؟ همونجور که دستم به لپش بود دورش چرخیدم ارتان:خخخخ تو که بلد نیستی چرا حرف میزنی من:بلدم ..
دانلود رمان دختر=شیطنت پسر=غرور pdf از فاطمه با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان دختر=شیطنت پسر=غرور
ارتان:چون که لباسای مامانمو خراب کرده بود
این دفعه ابتینم اعصابش خـورد شـد
ابتین:یعنی چی اخه لباس مامان بوده اونم اگـه دلش مـیخـواست مـیزدش تـو چرا زدیش
ارتان:مم.من من به ملیسا حسودیم مـیشـه همتـون به اون تـوجه مـیکنین
و بدو بدو رفت تـو اتاق منو نشست
عمه:برای هزارمـین بار پشیمونم که دوقلو اوردم..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان سورنا قربانی یک رسم
قسمت اول رمان دختر=شیطنت پسر=غرور
از بغل عمه اومدم بیرون و رفتم تـو اتاق دیـدم ارتان نشستـه یه گوشـه گریه مـیکنه
من:التان
ارتان سرشو بلند کرد و با اعصبانیت:چیه جی مـیخـوای؟؟
من:ببسیـد
ارتان:نمـیبخشم
من:اگـه نبخشی ازت بسکول مـیگیلما
ارتان:هه بیا بگیر ببینم
منم رفتم نشستم کنارش و دسشو گرفتم هرکـاری مـیکردم بپیچه نمـیشـد
من:اه نمـیـده
ارتان:کوچولو بیا لپمو بگیر
بلند شـدم لپشو گرفتم دستم خـوب چه جوری بچرخـونمش؟؟؟
همونجور که دستم به لپش بود دورش چرخیـدم
ارتان:خخخخ تـو که بلد نیستی چرا حرف مـیزنی
من:بلدم
..
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(