: با ماهان رو در رو و نسبتا خصوصی درباره چیزهایی که روی دلش مانده بود صحبت کرده بودم. و همه انتظار داشتند با آن پسر خیره سر بحث کنم. واقعا روز خوبی را انگار شروع کرده بودم. شاید باید به حرف مامان گوش می دادم و امروز را هم استراحت می کردم. بخش خانه داری مثل هر روز پر از شوهر و هیجان بود. رامین میان خانم های بخش ایستاده بود و با آن صدایی که در سرش انداخته بود سخنرانی می کرد. اگر از آن کله کچلش فاکتور می گرفتیم می شد گفت پسر نسبتا خوش تیپ و قیافه ایست. فقط باید گاهی گوشش را می پیچاندم تا با دخترهای جوان بخش تیک نزند. سخنرانیش که تمام شد همه پراکنده شدند. هر کس از کنارم رد می شد خوشحالیش را از برگشتم ابراز می کرد. واقعا این غیبت چند روزه از منی که در این چندسال تنها نوروز را به اجبار خانواده سفر بودم عجیب بود. رامین که متوجهم شد با لبخند به سمتم آمد. – سلام. – سلام خوبی؟
دانلود رمان دریچه pdf از شازده کوچولو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شازده کوچولو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
با ماهان رو در رو و نسبتا خصوصی درباره چیزهایی که روی دلش مانده بود صحبت کرده بودم.
و همه انتظار داشتند با آن پسر خیره سر بحث کنم.
واقعا روز خـوبی را انگـار شروع کرده بودم.
شایـد بایـد به حرف مامان گوش مـی دادم و امروز را هم استراحت مـی کردم.
بخش خانه داری مثل هر روز پر از شوهر و هیجان بود.
رامـین مـیان خانم های بخش ایستاده بود و با آن صدایی که در سرش انداختـه بود سخنرانی مـی کرد.
اگر از آن کله کچلش فاکتـور مـی گرفتیم مـی شـد گفت پسر نسبتا خـوش تیپ و قـیافه ایست.
فقط بایـد گـاهی گوشش را مـی پیچاندم تا با دخترهای جوان بخش تیک نزند.
سخنرانیش که تمام شـد همه پراکنده شـدند.
هر کس از کنارم رد مـی شـد خـوشحالیش را از برگشتم ابراز مـی کرد.
واقعا این غیبت چند روزه از منی که در این چندسال تنها نوروز را به اجبار خانواده سفر بودم عجیب بود.
رامـین که متـوجهم شـد با لبخند به سمتم آمد.
– سلام.
– سلام خـوبی؟
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(