زنی در آستانه سی سالگی جدا از همسر و فرزندانش روزگار سختی می گذراند .مردي از دیار گذشته دست کمک به سمت او دراز می کند صبح شد// آفتاب آمد چاي را خوردیم روي سبزه زارِ میز ساعت نُه ابر آمد نرده ها تر شد// لحظه هاي کوچک من زیر لادن ها نهان بودند یک عروسک پشت باران بود ابرها رفتند یک هواي صاف یک گنجشک// یک پرواز در گشودم .
دانلود رمان دل سیر pdf از دلافروز با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دلافروز مـیباشـد
موضوع رمان عاشقانه
خلاصه رمان
زنی در آستانه سی سالگی جدا از همسر و فرزندانش روزگـار سختی مـی گذراند .مردي از دیار
گذشتـه دست کمک به سمت او دراز مـی کند
صبح شـد//
آفتاب آمد
چاي را خـوردیم
روي سبزه زارِ مـیز
ساعت نُه ابر آمد
نرده ها تر شـد//
لحظه هاي کوچک من زیر لادن ها نهان بودند
یک عروسک پشت باران بود
ابرها رفتند
یک هواي صاف
یک گنجشک//
یک پرواز در گشودم
.قسمتی از آسمان افتاد در لیوان آب من
آب را با آسمان خـوردم
لحظه هاي کوچک من خـواب هاي نقره مـی دیـدند//
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(