دوسه تا؟ داستان ما در مورد دختر شاد و شیطونی به اسم تیناس که به همراه دوتا ازدوستاش کافی شاپ زدن و کار میکنن تینای داستان ما در زمان کودکی گمشده و توسط خانواده ی دیگه ای پیدا میشه و پیش اونا بزرگ میشه طی یک اتقافی سه تا پلیس جوان وارد داستان میشن وما با ورود این سه تا پسر شاهد اتفاقای جدیدی میشیم تینای پیچاره داستانمون اتفاقاتی براش میافته که برای خوندن ادامه رمان خودتون بیاین و بخونین اول رمان دوسه تا؟ مامان من دارم میرم باشگاه کاری نداری مامان:نه دخترم مواظب خودت باش زودبرگرداباشه مامانی میرم توحیاط خوشگلمون ک پردرخت وگالی خوشگله عاشقشونم سوارماشین ۲۰۶ام میشم پیش به سوی باشگاه داشتم همینجورمیرفتم یه ماشین ازکوچه داشت باسرعت میومد زدبه ماشینم ازترس جیغ فرابنفش کشیدم به جلوپرت شدم سرم خورد به شیشه آخ سرم یکم مالیدمش پیاده شدم ازماشین وای خدانگاه ماشین خوشگلم چیشد پسره بیشعور کوری کی به توگواهی نامه داده نگاه چیکارکردی ماشینموداغون کردی پسره:ببخشید حواسم نبود خانوم من خیلی عجله دارم کجاکجا حاال بودی صبرکن زنگ بزنم۱۱۰تکلیفمو معلوم کنه _خانوم خسارتشو میدم منتظرم بدین _االن همراهم نیس بفرمایید این کارت ملیم دستتون باشه اینم شمارم زنگ بزنین حتما پرداخت میکنم بااجازه نگاه کنا رفت پسره بز آخ دیرم شد دیگ نمیرسم برم خونه بهتره رسیدم خونه ماشینو پارک کردم رفتم توسالم مامان من امدم مامان:سالم دخترم چه زود امدی مامان ازآشپزخونه امد بیرون سرش پایین بود گفت چرا زود امدی تا امدم جواب بدم مامان:ای خدامرگم بده تینا صورتت چیشده مامان چیزی نیست تصادف کردم مامان:ای وای خوبی سالمی چیزیت نشده پاشو بریم دکتر مامان جونم خوب خوبم بعدم جریانو …
دانلود رمان دوسه تا؟ pdf از afsaneh_m با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان afsaneh_m مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/پلیسی/طنز/غمـگین
خلاصه رمان دوسه تا؟
داستان ما در مورد دختر شاد و شیطونی به اسم تیناس که
به همراه دوتا ازدوستاش کـافی شاپ زدن و کـار مـیکنن
تینای داستان ما در زمان کودکی گمشـده و تـوسط
خانواده ی دیگـه ای پیـدا مـیشـه و پیش اونا بزرگ مـیشـه
طی یک اتقافی سه تا پلیس جوان وارد داستان مـیشن
وما با ورود این سه تا پسر شاهد اتفاقای جدیـدی مـیشیم
تینای پیچاره داستانمون اتفاقاتی براش مـیافتـه که
برای خـوندن ادامه رمان خـودتـون بیاین و بخـونین
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خدمتکـار هات من
قسمت اول رمان دوسه تا؟
مامان من دارم مـیرم باشگـاه کـاری نداری
مامان:نه دخترم مواظب خـودت باش زودبرگرداباشـه مامانی
مـیرم تـوحیاط خـوشگلمون ک پردرخت وگـالی خـوشگله عاشقشونم
سوارماشین ۲۰۶ام مـیشم پیش به سوی باشگـاه داشتم همـینجورمـیرفتم
یه ماشین ازکوچه داشت باسرعت مـیومد زدبه ماشینم
ازترس جیغ فرابنفش کشیـدم
به جلوپرت شـدم سرم خـورد به شیشـه آخ سرم یکم مالیـدمش
پیاده شـدم ازماشین وای خدانگـاه ماشین خـوشگلم چیشـد
پسره بیشعور کوری کی به تـوگواهی نامه داده نگـاه چیکـارکردی
ماشینموداغون کردی
پسره:ببخشیـد حواسم نبود خانوم من خیلی عجله دارم
کجاکجا حاال بودی صبرکن زنگ بزنم۱۱۰تکلیفمو معلوم کنه
_خانوم خسارتشو مـیـدم
منتظرم بدین
_االن همراهم نیس بفرماییـد این کـارت ملیم دستتـون باشـه اینم شمارم
زنگ بزنین حتما پرداخت مـیکنم بااجازه
نگـاه کنا رفت پسره بز
آخ دیرم شـد دیگ نمـیرسم برم خـونه بهتره
رسیـدم خـونه ماشینو پارک کردم رفتم تـوسالم مامان من امدم
مامان:سالم دخترم چه زود امدی
مامان ازآشپزخـونه امد بیرون سرش پایین بود گفت چرا زود امدی تا
امدم جواب بدم
مامان:ای خدامرگم بده تینا صورتت چیشـده
مامان چیزی نیست تصادف کردم
مامان:ای وای خـوبی سالمـی چیزیت نشـده پاشو بریم دکتر
مامان جونم خـوب خـوبم بعدم جریانو …
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(