دانلود رمان راز نیاز  از زهرا اسدی

دانلود رمان راز نیاز از زهرا اسدی

ژانر : -

از نیاز پدنیاز افسنیوی دیایی است و دپایگاه بند عباس زندگی میکند،نیازبا وجودی که عقاید و اخلاقیات متفاوتی با نامزدش سهیل که پس یکی از ثوتمندان بند عباس است داد قا است به عقد او دبیاید ولی د وز عقد با گفتگویی که مادداماد با او داد دچا حمله ای عصبی میشود و عقد ا به هم میزند وبه تهان نزد خاله اش میود و انجا با شهاب که پسباد شوه خاله اش است اشنا شده ولی اجازه اباز علاقه به او نمیدهد چا که میتسد شهاب هم با شنیدن از زندگی او پا پس بکشد… اول مان از نیاز پدنیاز افسنیوی دیایی است و دپایگاه بند عباس زندگی میکند،نیازبا وجودی که عقاید و اخلاقیات متفاوتی با نامزدش سهیل که پس یکی از ثوتمندان بند عباس است داد قا است به عقد او دبیاید ولی د وز عقد با گفتگویی که مادداماد با او داد دچا حمله ای عصبی میشود و عقد ا به هم میزند وبه تهان نزد خاله اش میود و انجا با شهاب که پسباد شوه خاله اش است اشنا شده ولی اجازه اباز علاقه به او نمیدهد چا که میتسد شهاب هم با شنیدن از زندگی او پا پس بکشد… نگاه خیه اش ب وی سطج آبی دیا ثابت مانده بود، فکش آن جا نبود نسیم خنکی موج های آام ا تا ساحل میکشاند و کف های سفید ا ب وی شن و ماسه های ساحل می پاشید می ه -مگه منم مثل تو عقلم عیب بداشته؟ بیا بیون، تو این هوا سما می خوینیاز حواست کجاست؟ منو نگاه! یه کیفی داه که نگو، تو هم پاچه های شلواتو..

دانلود رمان راز نیاز pdf از زهرا اسدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
  نویسنده این رمان زهرا اسدی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان راز نیاز
پدرنیاز افسرنیروی دریایی است و درپایگـاه بندر عباس زندگی مـیکند،نیازبا
وجودی که عقایـد و اخلاقـیات متفاوتی با نامزدش سهیل که پسر یکی از
ثروتمندان بندر عباس است دارد قرار است به عقد او دربیایـد ولی در روز
عقد با گفتگویی که مادرداماد با او دارد دچار حمله ای عصبی مـیشود
و عقد را به هم مـیزند وبه تـهران نزد خاله اش مـیرود و انجا با شـهاب که
پسربرادر شوهر خاله اش است اشنا شـده ولی اجازه ابراز علاقه به او
نمـیـدهد چرا که مـیترسد شـهاب هم با شنیـدن راز زندگی او پا پس بکشـد…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تقدیر شیرین زهرا اسدی
قسمت اول رمان راز نیاز
پدرنیاز افسرنیروی دریایی است و درپایگـاه بندر عباس زندگی مـیکند،نیازبا
وجودی که عقایـد و اخلاقـیات متفاوتی با نامزدش سهیل که پسر یکی از
ثروتمندان بندر عباس است دارد قرار است به عقد او دربیایـد ولی در روز
عقد با گفتگویی که مادرداماد با او دارد دچار حمله ای عصبی مـیشود
و عقد را به هم مـیزند وبه تـهران نزد خاله اش مـیرود و انجا با شـهاب که
پسربرادر شوهر خاله اش است اشنا شـده ولی اجازه ابراز علاقه به او
نمـیـدهد چرا که مـیترسد شـهاب هم با شنیـدن راز زندگی او پا پس بکشـد…
نگـاه خیره اش بر روی سطج آبی دریا ثابت مانده بود، فکرش آن جا نبود
نسیم خنکی موج های آرام را تا ساحل مـیکشاند و کف های
سفیـد را بر روی شن و ماسه های ساحل مـی پاشیـد
مـی ره -مـگـه منم مثل تـو عقلم عیب برداشتـه؟ بیا بیرون، تـو این هوا
سرما مـی خـورینیاز حواست کجاست؟ منو نگـاه! یه کیفی داره
که نگو، تـو هم پاچه های شلوارتـو..

لینک دانلود رمان ر

  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0