دانلود رمان رد پای دیوانگی  از ا.اصغرزاده 

دانلود رمان رد پای دیوانگی از ا.اصغرزاده 

ژانر :

یک عشق آتشینِ یک طرفه که موجب دیوانگی می شود.. داریوش بخاطر به دست آوردن ترمه برادرش را ورشکست می کند و از درِ فرشته ی نجات وارد زندگی اش می شود در حالی که ترمه عاشق دوست صمیمی داریوش است، دوستی که از برادر نزدیک تر هستند تا اینکه یک هوس تو گذشته ی داریوش باعث اتفاقی دردناک برای ترمه می شود و.. .. ازدواج اجباری عشقی درد آلود زندگی چند ضلعی و در آخر پایانی عشق آلود.. اول رمان دوش را بست و دستی روی صورت ته ریش دارش کشید، حوله را برداشت دور کمراش پیچید. لباس هایش را از آویز برداشت و تند تند تن کرد. دو تا تق به در خورد و پشت سرش صدای حسام بلند شد. -زود باش داریوش ، مگه حموم عروسیه! در را باز کرد و حوله را پرت کرد رو صورت حسام. -غر نزن ضد حال، انتظار نداشت ی که بعد از اون همه ورزش و عرق دوش نگیرم! حسام حوله را با چندش پرت کرد طرف خودش و گفت: -دوش یک ربع بیست دیقه نه یه ساعت! داریوش ساعت اش را از روی میز برداشت و در حالی که دست اش می کرد گفت:

دانلود رمان رد پای دیوانگی pdf از ا.اصغرزاده با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
          نویسنده این رمان ا.اصغرزاده مـیباشـد
        موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان رد پای دیوانگی
یک عشق آتشینِ یک طرفه که موجب دیوانگی مـی شود..
داریوش بخاطر به دست آوردن ترمه برادرش را ورشکست مـی کند و از درِ
فرشتـه ی نجات وارد زندگی اش مـی شود در حالی که ترمه عاشق دوست صمـیمـی
داریوش است، دوستی که از برادر نزدیک تر هستند تا اینکه یک هوس تـو
گذشتـه ی داریوش باعث اتفاقـی دردناک برای ترمه مـی شود و..
..
ازدواج اجباری
عشقـی درد آلود
زندگی چند ضلعی و در آخر پایانی عشق آلود..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تـوتیای چشمم
دانلود رمان معشوقه رئیس
دانلود رمان تتـو
قسمت اول رمان رد پای دیوانگی
دوش را بست و دستی روی صورت تـه ریش دارش کشیـد، حوله را برداشت دور کمراش پیچیـد.
لباس هایش را از آویز برداشت و تند تند تن کرد.
دو تا تق به در خـورد و پشت سرش صدای حسام بلند شـد.
-زود باش داریوش ، مـگـه حموم عروسیه!
در را باز کرد و حوله را پرت کرد رو صورت حسام.
-غر نزن ضد حال، انتظار نداشت ی که بعد از اون همه ورزش و عرق دوش نگیرم!
حسام حوله را با چندش پرت کرد طرف خـودش و گفت:
-دوش یک ربع بیست دیقه نه یه ساعت!
داریوش ساعت اش را از روی مـیز برداشت و در حالی که دست اش مـی کرد گفت:

لینک دانلود رمان رد پای دیوانگی

  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0