روبان مشکی نهال یه دختر مهربون و معمولی دختری بامحبت… همراهی مامانش به تهران میاد و با آرمین و خانواده اش همسایه میشه… ناخواسته درگیر مشکلات آرمین میشه… نهال حامی ست اما هر دختری هر قدر هم قوی به ناجی نیاز دارد… یه رمان عاشقانه و خاص… اول رمان روبان مشکی کاش میشد بی صدا بی هیاهو بی شلوغی بی گریه های مادر آروم آروم محو شد از صفحه زندگی جوری که انگار از اول نبودیم. کاش میشد بدون حسرت و دغدغه قاب عکسامون پذیرای روبان های مشکی باشند. کاش میشد به جای معشوق مرگ هم آغوشمون نشود. کاش مشکی فقط رنگ عشق بود نه رنگ مرگ و جدایی؛ روبان های مشکی روبان های همیشگیی هستند که خبر مرگ و جدایی به همراه دارند روبانی های که در حین زیبای می تونند زشت باشند. روبان های که بیکارن همش غم توی دل ها میکارن. چیدم از تو باغچهی دل گل بیکسی رو آخر محرم راز شبونه عطر ریحون، گل پونه میشنوی غنچهی زیبا آخر راه من اینجاست تو پیچیده در من و من سهم دیدارم رو میخوام تو شدی بعد سیاهی غنچهی مشکی دنیام گلی از جنس وجودم غنچهی زندگی من عطرت از جنس نفسهام تو پناه مهربونی تو امید راه فردام پشت احساس تباهی تو پس از شکست قلبم زدی پیوندی به رگهام آخر راه من اینجاست بودن تو در کنارم آخر با حس وجودت روز روشن شده شبهام تا بناگوش سرخ شدم؛ بیش از اندازه روی اسمم حساس بودم و اینکه خروس خطاب بشم، خارج از حد تحملم بود. از شدت عصبانیت صدام لرزش داشت:آیناز که فهمید حرفی رو که نباید
دانلود رمان روبان مشکی pdf از مهدیه رزازپور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهدیه رزازپور مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان روبان مشکی
نهال یه دختر مهربون و معمولی دختری بامحبت…
همراهی مامانش به تـهران مـیاد و با آرمـین و خانواده اش همسایه مـیشـه…
ناخـواستـه درگیر مشکلات آرمـین مـیشـه…
نهال حامـی ست اما هر دختری هر قدر هم قوی به ناجی نیاز دارد…
یه رمان عاشقانه و خاص…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان انتقام دلباختـه مهدیه رزازپور
قسمت اول رمان روبان مشکی
کـاش مـیشـد بی صدا بی هیاهو بی شلوغی
بی گریه های مادر آروم آروم محو شـد از صفحه زندگی
جوری که انگـار از اول نبودیم. کـاش مـیشـد بدون حسرت و
دغدغه قاب عکسامون پذیرای روبان های مشکی باشند.
کـاش مـیشـد به جای معشوق مرگ هم آغوشمون نشود.
کـاش مشکی فقط رنگ عشق بود نه رنگ مرگ و جدایی؛
روبان های مشکی روبان های همـیشگیی هستند
که خبر مرگ و جدایی به همراه دارند
روبانی های که در حین زیبای مـی تـونند زشت باشند.
روبان های که بیکـارن همش غم تـوی دل ها مـیکـارن.
چیـدم از تـو باغچهی دل
گل بیکسی رو آخر
محرم راز شبونه
عطر ریحون، گل پونه
مـیشنوی غنچهی زیبا
آخر راه من اینجاست
تـو پیچیـده در من و من
سهم دیـدارم رو مـیخـوام
تـو شـدی بعد سیاهی
غنچهی مشکی دنیام
گلی از جنس وجودم
غنچهی زندگی من
عطرت از جنس نفسهام
تـو پناه مهربونی
تـو امـیـد راه فردام
پشت احساس تباهی
تـو پس از شکست قلبم
زدی پیوندی به رگهام
آخر راه من اینجاست
بودن تـو در کنارم
آخر با حس وجودت
روز روشن شـده شبهام
تا بناگوش سرخ شـدم؛ بیش از اندازه روی اسمم حساس بودم و اینکه خروس خطاب بشم،
خارج از حد تحملم بود. از شـدت عصبانیت صدام لرزش داشت:آیناز که فهمـیـد حرفی رو که نبایـد
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(