دانلود رمان سرابم تویی  از سحر بانو 

دانلود رمان سرابم تویی از سحر بانو 

ژانر : -

سراب دختری که بخاطر چاقی زیادش اعتماد بنفس پایینی داره و تو زندگی زناشوییش موفق نیست و برای قوی تر کردن خودش عازم کره میشه حالا برگشته و یه فرد موفقه و فصل جدیدی از زندگیش آغاز میشه ولی.. اول رمان با قر و قمیش شالمو روی سرم تنظیم کردم و دسته ی چمدونم و گرفتم و دنبال خودم کشوندمش هیچ کس از اومدنم خبر نداشت از فرودگاه خارج شدم و به سمت تاکسی های زرد رنگ رفتم و دربست گرفتم بسمت خونه باغ … خیلی هاشون برام مهم نبودن ولی عکسالعملشون برام مهم بود دلم میخواست بدونم واکنششون از دیدن این سراب چیه برای این سراب بودن جون کنده بودم . من دیگه اون دختر دلشکسته و نا امید نبودم خودم و ساخته بودم نه فقط ظاهرمو بلکه اعتماد به نفسمو ساخته بودم خودمو باور داشتم االن اگر تحقیرمم میکردن میتونستم مقاومت کنم و حرفشون برام مهم نباشه و توی روحیم تاثیر نزاره . با رسیدن به خونه باغ کرایه تاکسی و حساب کردم و پیاده شدم جلو رفتم وبه عمارتی خیره شدم که توش بزرگ شدم و توسط بچه های فامیل تحقیر شدم من توی این عمارت نابود شدم انقدر که مجبور شدم اینجا رو رها کنم و برم اینجا

دانلود رمان سرابم تـویی pdf از سحر بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
          نویسنده این رمان سحر بانو مـیباشـد
        موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
     خلاصه رمان سرابم تـویی
سراب دختری که بخاطر چاقـی زیادش اعتماد بنفس پایینی داره و تـو زندگی زناشوییش موفق نیست و
برای قوی تر کردن خـودش عازم کره مـیشـه حالا برگشتـه و یه فرد موفقه و فصل جدیـدی از زندگیش آغاز مـیشـه ولی..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان پادشاه بی رحم
قسمت اول رمان سرابم تـویی
با قر و قمـیش شالمو روی سرم تنظیم کردم و دستـه ی چمدونم و گرفتم و دنبال
خـودم کشوندمش هیچ کس از اومدنم خبر نداشت از فرودگـاه خارج شـدم و به
سمت تاکسی های زرد رنگ رفتم و دربست گرفتم بسمت خـونه باغ … خیلی
هاشون برام مهم نبودن ولی عکسالعملشون برام مهم بود دلم مـیخـواست بدونم
واکنششون از دیـدن این سراب چیه برای این سراب بودن جون کنده بودم .
من دیگـه اون دختر دلشکستـه و نا امـیـد نبودم خـودم و ساختـه بودم نه فقط ظاهرمو
بلکه اعتماد به نفسمو ساختـه بودم خـودمو باور داشتم االن اگر تحقـیرمم مـیکردن
مـیتـونستم مقاومت کنم و حرفشون برام مهم نباشـه و تـوی روحیم تاثیر نزاره .
با رسیـدن به خـونه باغ کرایه تاکسی و حساب کردم و پیاده شـدم جلو رفتم وبه
عمارتی خیره شـدم که تـوش بزرگ شـدم و تـوسط بچه های فامـیل تحقـیر شـدم من
تـوی این عمارت نابود شـدم انقدر که مجبور شـدم اینجا رو رها کنم و برم اینجا

لینک دانلود رمان سرابم تویی

  • رمان های مشابه
  • عوامل و نویسنده
  • دیدگاه ها0