دختری که رشته ی زیست شناسی خونده به شدت علاقه مند به سفر قطب جنوبه که البته تصمیمش با مخالفت شدید خانوادش روبرو میشه اول رمان درحالی که شیرجوشیدمو میخوردم به شی عجیب و یخ زده ی کنار آتیش خیره شده بودم بیش از نیم ساعت در فاصله ی بیست سانتی از آتیش انداخته بودمش اما تغییر شکل نداده بود شاید بهتربود از تو کلبه مینداختمش بیرون فقط جا و انرژی مصرف می کرد مگه من چند دفعه تو هفته میتونستم آتیش روشن کنم که حاال برای این شی عجیب و غریب حرومش کنم هیچ شباهتی به پنگوئن یا شیر دریایی نداشت بزرگو سنگین بود با یه الیه ی ضخیم یخ پوشیده شده بود اما به نظر میومد قهوه ای باشه صدای جیر جیر پنگوئنا باعث شد از کلبه بزنم بیرون احتمالن یه اتفاقی برای یکی از جوجه هاشون افتاده بود ته مونده ی شیرمو یه نفس خوردمو با چوب بلندم از کلبه زدم بیرون حدسم درست بود سر یکی از جوجه پنگوئنا زیر یه الیه برف سفت گیر کرده بود همیشه بعد از بوران این اتفاق میوفتاد پنگوئن نر درحال تالش بود که جوجشو از زیر برف بیاره بیرون اما موفق نمیشد به سرعت حودمو بهشون رسوندم با دستام برفارو کنار زدمو جوجه کوچولو رو بیرون آوردم توی دستم گرفتمش به پالتوی ضخیممم چسبوندمشو گفتم: ای پسر بد شیطون ببین بابا رو چقد ترسوندی پنگوئن نر هنوز در حال جیر جیر بود جوجشو نزدیکش گذاشتمو گفتم: بیا اینم پسرت چقد سر و صدا می کنی و به جوجش ….
دانلود رمان سفیـد مثل قطب جنوب زیبای من pdf از مهنا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و جPDF
نویسنده این رمان مهنا مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/هیجانی
خلاصه رمان سفیـد مثل قطب جنوب زیبای من
دختری که رشتـه ی زیست شناسی خـونده به شـدت علاقه مند به سفر قطب جنوبه
که البتـه تصمـیمش با مخالفت شـدیـد خانوادش روبرو مـیشـه
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آخرین قطره اشک
قسمت اول رمان سفیـد مثل قطب جنوب زیبای من
درحالی که شیرجوشیـدمو مـیخـوردم به شی عجیب و یخ زده ی کنار آتیش خیره شـده بودم بیش از نیم ساعت در
فاصله ی بیست سانتی از آتیش انداختـه بودمش اما تغییر شکل نداده بود شایـد بهتربود از تـو کلبه مـینداختمش
بیرون فقط جا و انرژی مصرف مـی کرد مـگـه من چند دفعه تـو هفتـه مـیتـونستم آتیش روشن کنم که حاال برای این
شی عجیب و غریب حرومش کنم هیچ شباهتی به پنگوئن یا شیر دریایی نداشت بزرگو سنگین بود با یه الیه ی
ضخیم یخ پوشیـده شـده بود اما به نظر مـیومد قهوه ای باشـه
صدای جیر جیر پنگوئنا باعث شـد از کلبه بزنم بیرون احتمالن یه اتفاقـی برای یکی از جوجه هاشون افتاده بود تـه
مونده ی شیرمو یه نفس خـوردمو با چوب بلندم از کلبه زدم بیرون
حدسم درست بود سر یکی از جوجه پنگوئنا زیر یه الیه برف سفت گیر کرده بود همـیشـه بعد از بوران این اتفاق
مـیوفتاد پنگوئن نر درحال تالش بود که جوجشو از زیر برف بیاره بیرون اما موفق نمـیشـد
به سرعت حودمو بهشون رسوندم با دستام برفارو کنار زدمو جوجه کوچولو رو بیرون آوردم تـوی دستم گرفتمش
به پالتـوی ضخیممم چسبوندمشو گفتم: ای پسر بد شیطون ببین بابا رو چقد ترسوندی
پنگوئن نر هنوز در حال جیر جیر بود جوجشو نزدیکش گذاشتمو گفتم: بیا اینم پسرت چقد سر و صدا مـی کنی و
به جوجش ….
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(