دانلود رمان صبورم که باشم از zeynab227
صبورم که باشم داستانی شاید بهظاهر تلخ، اما شیرین از دو مرد، دو مردِ موفق، ولی دردکشیده زیر و بَم زندگی را چشیده و با تمام بهانهگیریهای چرخ روزگار کنارآمده جسور، مقتدر، باصلابت هر دو بهناگاه وارد مسیری میشوند که نه راه پس دارند و نه راه پیش شاید دلیل ورودشان به این راه فرق داشته باشد؛ اما راهشان یکسان است و سرنوشت آنها را نشانه رفته زندگیِشان در این راهِ بسی سخت و دشوار همانند طیکردن در مسیر تاریک و بدون نوری است و باید یکتنه جور عبورکردن از آن را بکشند، راهی که تقدیرشان در گروِ آن است و میتواند زندگیِ آنان را دگرگون سازد هر دو آزمایش میشوند وارد آزمون پروردگارشان میشوند پایان این آزمون سخت را تنها خدایشان میداند یکی باید در قبال گرفتن آرامش عزیزش را فدا کند و دیگری باید سخت تلاش کند، تلاش برای نگهداری از گنجینهای که اینک با عضوی مقدس و کوچک، ضربان روتینِ زندگیاش به حالت نرمال بازگشته و بهنوعی تازه متولد گشته؛ اما این بار با دو روح پاک در یک کالبد اول رمان صبورم که باشم با حس برخورد جسمی نرم روی گونهاش پلکهایش به ارتعاش درآمدند و آرام میانِ آنها را از هم گشود کمی پلک زد و با دیدن چهرهی دلنشین دُردانهاش، مِهر پدرانهاش گل انداخت و روی لبانش جوانه زد صدای کودکانه و زیبای دخترکش، بهترین نوای صبحش شد – چقدر میخوابی بابایی؟ حوصلهم سر رفت بهآرامی روی تختش نشست و جسم نحیف و ظریف دخترکش را روی پاهای خود نشاند با قلبی مالامال از عشقی پدرانه، بو*سهای بر خرمن موهای ابریشمی و خرماییرنگ او نشاند و با لبخند عریضی که…
دانلود رمان صبورم که باشم pdf از zeynab227 مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان zeynab227 مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/تراژدی/اجتماعی
خلاصه رمان صبورم که باشم
داستانی شایـد بهظاهر تلخ، اما شیرین
از دو مرد، دو مردِ موفق، ولی دردکشیـده
زیر و بَم زندگی را چشیـده و با تمام بهانهگیریهای چرخ روزگـار کنارآمده
جسور، مقتدر، باصلابت
هر دو بهناگـاه وارد مسیری مـیشوند که نه راه پس دارند و نه راه پیش شایـد دلیل ورودشان به این
راه فرق داشتـه باشـد؛ اما راهشان یکسان است و سرنوشت آنها را نشانه رفتـه زندگیِشان
در این راهِ بسی سخت و دشوار همانند طیکردن در مسیر تاریک و بدون نوری است و بایـد یکتنه
جور عبورکردن از آن را بکشند، راهی که تقدیرشان در گروِ آن است و مـیتـواند زندگیِ آنان را دگرگون سازد
هر دو آزمایش مـیشوند وارد آزمون پروردگـارشان مـیشوند پایان این آزمون سخت را تنها خدایشان مـیداند
یکی بایـد در قبال گرفتن آرامش عزیزش را فدا کند و دیگری بایـد سخت تلاش کند، تلاش برای نگـهداری
از گنجینهای که اینک با عضوی مقدس و کوچک، ضربان روتینِ زندگیاش به حالت نرمال بازگشتـه و
بهنوعی تازه متـولد گشتـه؛ اما این بار با دو روح پاک در یک کـالبد
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عشق شیطان ملینا رمضان پور
قسمت اول رمان صبورم که باشم
با حس برخـورد جسمـی نرم روی گونهاش پلکهایش به ارتعاش درآمدند و آرام مـیانِ آنها را از هم گشود
کمـی پلک زد و با دیـدن چهرهی دلنشین دُردانهاش، مِهر پدرانهاش گل انداخت و روی لبانش جوانه زد
صدای کودکـانه و زیبای دخترکش، بهترین نوای صبحش شـد – چقدر مـیخـوابی بابایی؟ حوصلهم سر رفت
بهآرامـی روی تختش نشست و جسم نحیف و ظریف دخترکش را روی پاهای خـود نشاند با قلبی
مالامال از عشقـی پدرانه، بو*سهای بر خرمن موهای ابریشمـی و خرماییرنگ او نشاند و با لبخند عریضی
که…
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(