دانلود رمان عاشقم بمون  از فاطمه صفری

دانلود رمان عاشقم بمون  از فاطمه صفری

ژانر : -

عاشقم بمون با صدای دل آرام گوشیم از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم وای من اینقدر خوابیدم زود از تخت پایین اومدم رفتم تو دستشویی صورتمو شستم تو آینه به خودم نگاه کردم چشمام باد کرده بود اومدم بیرون رفتم از کمد دیواری ی مانتوی آبی نفتی باشلار جین یخ کشیدم بیرون زود لباسامون پوشیدم.. اول رمان عاشقم بمون جلوی آینه به خودم نگاه کردم چشمای سبز با لب های قلوه ای دماغ کوچک موهای طلای داشتم که تا کمرم می رسید یه خط چشم کشیدم پنکک و رژ گونه زدم یه رژلب صورتی خوشگل هم زدم زود آماده شدم رفتم بیرونسلام خانوم صبح بخیر مرسی مامان کجاستدارن با آقا آریا صبحونه می خورنباشهرفتم از پله ها پایین سلام سلام دخترم صبحت بخیر مرسی مامان جون من . خوبی آریا خان .بله به لطف تو من . خواهش می کنم سر سری یه صبحونه خوردم و بلند شدم که برم مامان. دختر یه چیزی بخور مامان خوردم همین جوریشم دیر شده من رفتم بای با مامان خداحافظی کردم و رفتن به سوی پارکینگ وای ماشین خوشگلم ماشینم یه لکسوس قرمز بود سوار شدم با دیواری درو باز کردمو رفتم تو کوچه یه سرعت از ماشین ها لایی می کشیدم می رفتم راه ۰۷ دقیقه ای رو ۵۱ دیقهای اومدم وای ۸ .۵۷ دقیقه بود کاش استاد نیمه باشه رفتم تو دانشگاه ماشین پارک کردم زود رفتم تو درو زدم بله بفرماید درو باز کردم سلام استاد سلام خانوم تهرانی این چه وقته اومدنه ببخشید استاد دیر شد باشه بفرمایید تو دیگه تکرار نشه سر سرخوندم مثل همیشه شبنم جا نگه داشته بود رفتم نشستم کنارش سلام شبنمی خوبی یه …

دانلود رمان عاشقم بمون pdf از فاطمه صفری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
  نویسنده این رمان فاطمه صفری مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان عاشقم بمون
با صدای دل آرام گوشیم از خـواب بیـدار شـدم به ساعت نگـاه کردم وای من اینقدر خـوابیـدم
زود از تخت پایین اومدم رفتم تـو دستشویی صورتمو شستم تـو آینه به خـودم
نگـاه کردم چشمام باد کرده بود اومدم بیرون رفتم از کمد دیواری ی مانتـوی
آبی نفتی باشلار جین یخ کشیـدم بیرون زود لباسامون پوشیـدم..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حاملگی اجباری
قسمت اول رمان عاشقم بمون
جلوی آینه به خـودم نگـاه کردم چشمای سبز با لب های قلوه ای دماغ کوچک موهای طلای داشتم
که تا کمرم مـی رسیـد یه خط چشم کشیـدم پنکک و رژ گونه زدم یه رژلب صورتی خـوشگل هم
زدم زود آماده شـدم رفتم بیرونسلام خانوم صبح بخیر مرسی
مامان کجاستدارن با آقا آریا صبحونه مـی خـورنباشـهرفتم از پله ها پایین
سلام سلام دخترم صبحت بخیر مرسی مامان جون من . خـوبی آریا خان .بله به لطف تـو من .
خـواهش مـی کنم
سر سری یه صبحونه خـوردم و بلند شـدم که برم مامان. دختر یه چیزی بخـور مامان خـوردم همـین
جوریشم دیر شـده من رفتم بای با مامان خداحافظی کردم و رفتن به سوی پارکینگ
وای ماشین خـوشگلم ماشینم یه لکسوس قرمز بود سوار شـدم با دیواری درو باز کردمو رفتم تـو
کوچه یه سرعت از ماشین ها لایی مـی کشیـدم مـی رفتم راه ۰۷ دقـیقه ای رو ۵۱ دیقهای اومدم وای
۸ .۵۷ دقـیقه بود کـاش استاد نیمه باشـه رفتم تـو دانشگـاه ماشین پارک کردم زود رفتم تـو درو زدم
بله بفرمایـد درو باز کردم سلام استاد سلام خانوم تـهرانی این چه وقتـه اومدنه ببخشیـد استاد دیر
شـد باشـه بفرماییـد تـو دیگـه تکرار نشـه سر سرخـوندم مثل همـیشـه شبنم جا نگـه داشتـه بود رفتم
نشستم کنارش
سلام شبنمـی خـوبی یه …

لینک دانلود رمان  عاشقم بمون 

  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0