دانلود رمان عشق در ترکیه  از pari5136

دانلود رمان عشق در ترکیه از pari5136

ژانر : -

در مورد دختری ۱۹ ساله به نام اورورا هست که از بچگی عاشق این بوده که بره ترکیه برای ادامه تحصیل برای همین با کمک خانواده اش با پسری به نام مهند ۲۵ ساله عقد میکنه و میره ترکیه.بین اورورا و مهند عشقی در ترکیه ایجاد میشه که با ورود سام برادر مهند زندگی اورورا به جهنم تبدیل میشه اول رمان سلام، من اورورا پناھی ١٩ سالھ دیپلمه ساکن تھران ھستم که قراره برای ادامه تحصیل ترکیه برم. اندامی متناسب و قد بلند با موھای مشکی وچشمای مشکی خاص،با ابروھای برداشته وشیطونی ولی دخترونه ،دماغ کوچولو کمی سر بالا،لبای قلوه ای صورتی دارم.امروزم مثل ھمیشه صبح از خواب بیدار شدم ولی خوابالو چون تا صبح داشتم برای رفتن بھ ترکیھ رویاپردازی میکردم با کلی غرغر صبخونھ خوردم و رفتم توی اتاقم دوباره بخوابم کھ مامانم گفت:مامان بیا کمکم کن ناھار درست کنم! اورورا نمیخوام خودت درست کن من خوابم میاد. مامان فردا ازدواج میکنی و ھیچی بلد نیستی!اورورا اشکال نداره! صدای گوشیم بلند شد پیامک ُ ََ اومده بود بازش کردم مھند شوھر صوری برای رفتن به ترکیه نوشتھ بود: سلام خانم پناھی امیدوارم حالتون خوب باشه فردا حاضر باشید ساعت ٩صبح میام دنبالتون بریم محضر مدارک لازم ھم بیارید. گوشی رو پرت کردم اونور و بعدم دوباره خزیدم تو رخت خواب صدای داداش گلمو شنیدم پاورچین پاورچین به سمت در رفتم و فالگوش ایستادم صدایی نیومد گوشمو نزدیک تر کردم کهیھو در باز شد و پخش زمین شدم ھمھ خندیدن منم سریع بلند شدم تا بیشتر ضایع نشم اورورا خنده داره؟امیر قورباغه درختی پا داره؟اورورا خوبی؟ امیر به خوبی شما..

دانلود رمان عشق در ترکیه pdf از pari5136 با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
  نویسنده این رمان pari5136 مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان عشق در ترکیه
در مورد دختری ۱۹ ساله به نام اورورا هست که از بچگی عاشق این بوده که بره
ترکیه برای ادامه تحصیل برای همـین با کمک خانواده اش با پسری به نام
مهند ۲۵ ساله عقد مـیکنه و مـیره ترکیه.بین اورورا و مهند عشقـی در ترکیه
ایجاد مـیشـه که با ورود سام برادر مهند زندگی اورورا به جهنم تبدیل مـیشـه
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حرامزاده ی استانبولی
قسمت اول رمان عشق در ترکیه
سلام، من اورورا پناھی ١٩ سالھ دیپلمه ساکن تھران ھستم که قراره برای ادامه
تحصیل ترکیه برم. اندامـی متناسب و قد بلند با موھای مشکی وچشمای مشکی
خاص،با ابروھای برداشتـه وشیطونی ولی دخترونه ،دماغ کوچولو کمـی سر بالا،لبای قلوه ای صورتی
دارم.امروزم مثل ھمـیشـه صبح از خـواب بیـدار شـدم ولی خـوابالو چون تا صبح داشتم
برای رفتن بھ ترکیھ رویاپردازی مـیکردم با کلی غرغر صبخـونھ خـوردم و رفتم تـوی اتاقم دوباره بخـوابم کھ
مامانم گفت:مامان بیا کمکم کن ناھار درست کنم!
اورورا نمـیخـوام خـودت درست کن من خـوابم مـیاد.
مامان فردا ازدواج مـیکنی و ھیچی بلد نیستی!اورورا اشکـال نداره!
صدای گوشیم بلند شـد پیامک ُ ََ اومده بود بازش کردم مھند شوھر صوری برای رفتن به
ترکیه نوشتھ بود: سلام خانم پناھی امـیـدوارم حالتـون خـوب باشـه فردا حاضر باشیـد ساعت ٩صبح مـیام
دنبالتـون بریم محضر مدارک لازم ھم بیاریـد.
گوشی رو پرت کردم اونور و بعدم دوباره خزیـدم تـو رخت خـواب صدای داداش گلمو
شنیـدم پاورچین پاورچین به سمت در رفتم و فالگوش ایستادم صدایی نیومد گوشمو
نزدیک تر کردم کهیھو در باز شـد و پخش زمـین شـدم ھمھ خندیـدن منم سریع بلند شـدم تا بیشتر ضایع نشم
اورورا خنده داره؟امـیر قورباغه درختی پا داره؟اورورا خـوبی؟
امـیر به خـوبی شما..

لینک دانلود رمان عشق در ترکیه

  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0