قلب من عشق او منو با عشق احیا کن من در رودخانه عشقت آروم و اهسته قايقم را ميراندم قافل از اين که پايان اين روز زيبا به ابشاري سهمگين ختم ميشود نگران نيستم حتي اگر از اين ابشار سقوط کنم و زخمي و درمانده شوم برکه اي آرام در انتظار من است صبر کن اول رمان قلب من عشق او آسمان آبى آبيست مگر شک دارى بگذار دنيا مرا ناديده بگيرد بگذار زمين و زمان بر سرم آوار شود دلم را بشکند و پايم را به زنجير بکشد ولى باز اين روزگار است که شکست خورده ميگويند خواستن توانستن است من سهمم را از روزگار خواهم گرفت ميگويند تنها کسى نميتواند که نااميد است من نااميد نيستم باز هم ميگويم : ” من از سلاله ى درختانم و درختان ايستاده ميميرند من به ميدان زندگى پشت نميکنم هرگز من سهمم را از دنيا خواهم گرفت ؛من معجزه ميکنم مگر نه اينکه خداوند معجزه را به برگزيدگانش به دستانشان جارى ميکند مگر نه اينکه او مرا برگزيده براى اين امتحان خطير پرواز بدون بال معجزه است و من ميخواهم معجزه کنم حتى اگر روزگار بخواهد مرا به زانو در آورد نخواهم گذاشت عجزم را ببيند پاهايم را قطع ميکنم تا باز هم ايستاده باشم معجزه يعنى من شک نکن آسمان آبى آبيست مگر شک دارى زندگى سهم کمى نيست مگر شک دارى در رگ زنده ى اين هستى خواب آلوده باور معجزه جاريست مگر شک دارىخانوم مهندس انا ماهايان فرزند اراد ايا به بنده وکالت ميدهيد شمارا رسما و شرعا به عقد دائمى و قانونى اقاى امير نجفى در بياورم اندکی مکث کردم
دانلود رمان قلب من عشق او pdf از مبینا م با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مبینا م مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان قلب من عشق او
منو با عشق احیا کن
من در رودخانه عشقت
آروم و اهستـه قايقم را ميراندم
قافل از اين که پايان اين روز زيبا
به ابشاري سهمـگين ختم ميشود
نگران نيستم
حتي اگر از اين ابشار سقوط کنم و
زخمي و درمانده شوم
برکه اي آرام در انتظار من است
صبر کن
رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان قلب من عشق او
آسمان آبى آبيست مـگر شک دارى
بگذار دنيا مرا ناديده بگيرد بگذار زمين و زمان بر سرم آوار شود
دلم را بشکند و پايم را به زنجير بکشـد
ولى باز اين روزگـار است که شکست خـورده
ميگويند خـواستن تـوانستن است
من سهمم را از روزگـار خـواهم گرفت
ميگويند تنها کسى نميتـواند که نااميد است
من نااميد نيستم
باز هم ميگويم : ” من از سلاله ى درختانم و درختان ايستاده ميميرند
من به ميدان زندگى پشت نميکنم
هرگز
من سهمم را از دنيا خـواهم گرفت
؛من معجزه ميکنم
مـگر نه اينکه خداوند معجزه را به برگزيدگـانش به دستانشان جارى ميکند
مـگر نه اينکه او مرا برگزيده براى اين امتحان خطير
پرواز بدون بال معجزه است و من ميخـواهم معجزه کنم
حتى اگر روزگـار بخـواهد مرا به زانو در آورد نخـواهم گذاشت عجزم را ببيند پاهايم را قطع ميکنم تا باز هم ايستاده باشم
معجزه يعنى من
شک نکن
آسمان آبى آبيست مـگر شک دارى
زندگى سهم کمى نيست مـگر شک دارى
در رگ زنده ى اين هستى خـواب آلوده
باور معجزه جاريست مـگر شک دارىخانوم مهندس انا ماهايان فرزند اراد ايا
به بنده وکـالت ميدهيد شمارا رسما و شرعا به
عقد دائمى و قانونى اقاى امير نجفى در بياورم
اندکی مکث کردم
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(