درباره سیوان پسری مغرور و خود ساخته که در یک برخورد با نفس عاشقش میشه سیوان بدون در نظر گرفتن غرورش به عشقش اعتراف میکنه ولی رمانی غیر قابل پیشبینی و جذاب .. جلد دوم به نام ” معشوقه رسام ” در حال تایپ اول رمان ” سیوان “ مامان من دوست ندارم کسی تو زندگیم دخالت کنه من که تا حالا کاری به زندگیت نداشتم فقط میگم به فکر ازدواج باش که داره دیر میشه هم دیر نمیشه هنوز بیستو هفت سالمه اصلا.. پس شرط بابات چی میشه ؟ اون هیچ غلطی نمیتونه بکنه من میتونم با در آمد شرکتم بهترین زندگی رو برات بسازم نگران چیزی نباش من نگران زندگیم نیستم نگران خودتم سیوان تو پدرتو نمیشناسی اگه ازدواج نکنی خیلی برات بد میشه من که مخالف ازدواج نیستم فقط کسی برای ازدواج مد نظرم نیس مگه دختر خالت نسیم چشه ؟ تلخ و جدی گفتم : ج ..ن …د..س عع سیوان !؟ چیه مگه دروغ میگم ؟ این حرفا رو درباره دختر خالت نزن خالت بفهمه ناراحت میشه نیست که از ه..ر..ز…ه بازی های دخترش بی خبره ؟ خب نسیم رو ولش تو بگو از کی خوشت میاد؟ با نگاه شیطنت باری گفتم : از تو..با حرص گفت : سیوان ! جون سیوان ؟ جدی میگم منم جدی گفتم کسی برای ازدواج مد نظرم نیس باشه بالاخره زندگی خودته ولی دور اون دوست دخترای جلفت خط بکش گفته باشم ها ؟ دوباره با لحن شیطنت آمیز گفتم : خدا رو چه دیدی شاید عاشق یکیشون شدم وای به حالت سیوان صبر کن ببینم نکنه واقعاً یکیشونو دوست داری اره سیوان ؟؟ فعلا نه ولی احتمالش هست واای خدا … به من فقط همین یه پسر رو دادی ولی….
دانلود رمان معشوقه من pdf از سلنا شمس با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سلنا شمس مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/جدیـد
خلاصه رمان معشوقه من
درباره سیوان پسری مغرور و خـود ساختـه که در یک برخـورد با نفس عاشقش مـیشـه
سیوان بدون در نظر گرفتن غرورش به عشقش اعتراف مـیکنه ولی
رمانی غیر قابل پیشبینی و جذاب ..
جلد دوم به نام ” معشوقه رسام ” در حال تایپ
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان جنون جن عاشق
قسمت اول رمان معشوقه من
” سیوان “
مامان من دوست ندارم کسی تـو زندگیم دخالت کنه من که تا حالا کـاری به زندگیت نداشتم فقط مـیگم به
فکر ازدواج باش که داره دیر مـیشـه هم دیر نمـیشـه هنوز بیستـو هفت سالمه
اصلا.. پس شرط بابات چی مـیشـه ؟ اون هیچ غلطی نمـیتـونه بکنه من مـیتـونم با در آمد
شرکتم بهترین زندگی رو برات بسازم نگران چیزی نباش
من نگران زندگیم نیستم نگران خـودتم سیوان
تـو پدرتـو نمـیشناسی اگـه ازدواج نکنی خیلی برات بد مـیشـه
من که مخالف ازدواج نیستم فقط کسی برای ازدواج
مد نظرم نیس مـگـه دختر خالت نسیم چشـه ؟
تلخ و جدی گفتم : ج ..ن …د..س عع سیوان !؟ چیه مـگـه دروغ مـیگم ؟
این حرفا رو درباره دختر خالت نزن خالت بفهمه ناراحت مـیشـه
نیست که از ه..ر..ز…ه بازی های دخترش بی خبره ؟
خب نسیم رو ولش تـو بگو از کی خـوشت مـیاد؟
با نگـاه شیطنت باری گفتم : از تـو..با حرص گفت :
سیوان ! جون سیوان ؟ جدی مـیگم
منم جدی گفتم کسی برای ازدواج مد نظرم نیس
باشـه بالاخره زندگی خـودتـه ولی دور اون دوست
دخترای جلفت خط بکش گفتـه باشم ها ؟
دوباره با لحن شیطنت آمـیز گفتم :
خدا رو چه دیـدی شایـد عاشق یکیشون شـدم
وای به حالت سیوان صبر کن ببینم نکنه واقعاً
یکیشونو دوست داری اره سیوان ؟؟
فعلا نه ولی احتمالش هست
واای خدا … به من فقط همـین یه پسر رو دادی ولی….
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(