داستان در رابطه با دختری هست به نام لیلا که بد روزگار واسش عاشقانه های تلخی رو رغم میزنه تا اینکه با …. ی از رمان به نام خودش…. خودش که بدجور عاشقشم… خودش که مخلصشم… خودش که تنها چیزی که خیلی ازش ممنونم وبهم داده رویاهامه…. رویا هایی که باهاش زندگی میکنم… خیلی قشنگن…. ارزو هامو به خوبی بر اورده میکنن…. به نام اون خدایی که همه تنهام گذاشتن ولی اون شیش دونگ رفیقه فابمه…. مرامی داره که هیچ کی نداره… خیلی تو زندگی بهش غر میزنم… خیلی اذیتش میکنم… ولی لبخندش رو تو اسمون میبینم…. به نام خدایی که همه چیو واسم قشنگ افریده… به نام همونی که الان میدونی چه بغضی تو دلمه… چه اهی میکشم از روزام…. به نام خدایی که داره کمکم میکنه پله ها ترقی ور طی کنم… به نام خدایی که دستمو محکم گرفته تا کسی منو دسته کم نگیره… به نام همون خدایی که هرچی بریم وبگردیم میرسیم به خودش… فقط وفقط خودش…. خدایی که خیلی بزرگه…. خدایی که کنار دریای خلیج فارس باهاش خیلی حرف زدم… خدایی که تموم زیبایی ها ورنگای قشنگ رو کم وبیش گذاشته ببینم از پشت قابی که درب وداغونه…. خدایی که تاحالا کلی درد وخنده بهمون هدیه کرده…. خدا جونم خسته ام…. مثه یه قایق شکسته…. خدا جونم خیلی خسته ام…. خسته ام از هرچی گشتمو ونشد…. هرچی درجا میزنم به قول معلم عزیزم …. عجب دیالوگی بهم گفته که تا عمر دارم یادم نمیره… خب زیاد از حد چرت نپرونم اول رمانی…. سلاممممممممممممممممممممممم راسی یادم رفت عذر میخوام خخخخخ ببخشید بخدا سلامم قورت دادم…. خب دمتون گرم…
دانلود رمان من لیلا کو مجنون؟ pdf از وحیـده رحیمـی
با لینک مستقـیم برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان من لیلا کو مجنون؟
داستان در رابطه با دختری هست به نام لیلا که بد روزگـار واسش
عاشقانه های تلخی رو رغم مـیزنه تا اینکه با ….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حاملگی اجباری
دانلود رمان دل و دشنه
دانلود رمان حسابدار زیبا
قسمتی از رمان
به نام خـودش….
خـودش که بدجور عاشقشم…
خـودش که مخلصشم…
خـودش که تنها چیزی که خیلی ازش ممنونم وبهم داده رویاهامه….
رویا هایی که باهاش زندگی مـیکنم…
خیلی قشنگن….
ارزو هامو به خـوبی بر اورده مـیکنن….
به نام اون خدایی که همه تنهام گذاشتن ولی اون شیش دونگ رفیقه فابمه….
مرامـی داره که هیچ کی نداره…
خیلی تـو زندگی بهش غر مـیزنم…
خیلی اذیتش مـیکنم…
ولی لبخندش رو تـو اسمون مـیبینم….
به نام خدایی که همه چیو واسم قشنگ افریـده…
به نام همونی که الان مـیـدونی چه بغضی تـو دلمه…
چه اهی مـیکشم از روزام….
به نام خدایی که داره کمکم مـیکنه پله ها ترقـی ور طی کنم…
به نام خدایی که دستمو محکم گرفتـه تا کسی منو دستـه کم نگیره…
به نام همون خدایی که هرچی بریم وبگردیم مـیرسیم به خـودش…
فقط وفقط خـودش….
خدایی که خیلی بزرگـه….
خدایی که کنار دریای خلیج فارس باهاش خیلی حرف زدم…
خدایی که تموم زیبایی ها ورنگـای قشنگ رو کم وبیش گذاشتـه ببینم از پشت قابی که درب وداغونه….
خدایی که تاحالا کلی درد وخنده بهمون هدیه کرده….
خدا جونم خستـه ام….
مثه یه قایق شکستـه….
خدا جونم خیلی خستـه ام….
خستـه ام از هرچی گشتمو ونشـد….
هرچی درجا مـیزنم به قول معلم عزیزم ….
عجب دیالوگی بهم گفتـه که تا عمر دارم یادم نمـیره…
خب زیاد از حد چرت نپرونم اول رمانی….
سلاممممممممممممممممممممممم راسی یادم رفت عذر مـیخـوام خخخخخ
ببخشیـد بخدا سلامم قورت دادم….
خب دمتـون گرم…
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(