مگه من دل ندارم در مورد زنیه که در گذشته یه ازدواج ناموفق داشته والان پسری ک یه مدت به عنوان راننده آژانس در جریان زندگیش قرار گرفته عاشقش میشه وادامه ماجرا…… امروز هم مثل هرروز زودتراز آموزشگاه زدم بیرون واز راه پله های تنگ و طولانی پایین اومدم مثل بچه ها سر پنجه هامو به دیوار میکشیدم ویاد مهربدم افتادم،بچه معصومم هروقت از کنار خیابون رد میشدم همین کارو میکرد ومنم بهش میگفتم:مهربد مامانی نکن پسرم سیمان رو دیوار سرپنجه هاتو زخم میکنه هااااا؟؟؟ اول رمان مگه من دل ندارم اونم مطیع و آروم میگفت:چشم -آفرین پسر م بعد ش دستاشو تو دستام میذاشت و باهم می رفتی م توهمین فکرا بودم که یهو ی کی منو به سرعت از پشت ک شی د وقت ی رومو برگردوندم دیدم زهره نفس نفس زنون نگام میکن ه -جانم زهره جان؟؟چیز ی شده ؟ زهره-صدف//بازکه تو هپروت بو دی گو شیت و جاگذاشتی آخه دختر حواست کجاست؟ بایه تشکر گو ش ی رو از دستش گرفتم و پله هارو گز کردمو ازدر کوچیک راهرو زدم بیرون آموزشگاه خیاطی من ت ویکی از خیابونهای معروف و شلوغ شهربود تو طبقه ی دوم ی ه ساختمون که زیر ش آژانس بود سرمو پایین انداختم و مثل هرروز راه آموزشگاه تا خونه ر و پیاد ه طی کردم پیاده رو ی باعث میش د خوب فکر کنم،به گذشته،به مشکلاتم،به خانوادم وبه عشقم مهرداد وهمه ی زندگیم مهربد و راحت میتونست م برا ی آرزوهام که به باد رفتن وبه خانوادم که از هم پا شی د و درد جداییم از شوهرمو بچم فکر کنم و..
دانلود رمان مـگـه من دل ندارم pdf از فری بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان مـگـه من دل ندارم
در مورد زنیه که در گذشتـه یه ازدواج ناموفق داشتـه والان پسری ک یه مدت به
عنوان راننده آژانس در جریان زندگیش قرار گرفتـه عاشقش مـیشـه وادامه ماجرا……
امروز هم مثل هرروز زودتراز آموزشگـاه زدم بیرون واز راه پله های تنگ و طولانی پایین اومدم
مثل بچه ها سر پنجه هامو به دیوار مـیکشیـدم ویاد مهربدم افتادم،بچه معصومم هروقت از
کنار خیابون رد مـیشـدم همـین کـارو مـیکرد ومنم بهش مـیگفتم:مهربد مامانی نکن
پسرم سیمان رو دیوار سرپنجه هاتـو زخم مـیکنه هااااا؟؟؟
رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوره زار معصومه آبی
قسمت اول رمان مـگـه من دل ندارم
اونم مطیع و آروم مـیگفت:چشم
-آفرین پسر م
بعد ش دستاشو تـو دستام مـیذاشت و باهم مـی رفتی م
تـوهمـین فکرا بودم که یهو ی کی منو به سرعت از پشت ک شی د وقت ی رومو برگردوندم
دیـدم زهره نفس نفس زنون نگـام مـیکن ه -جانم زهره جان؟؟چیز ی شـده ؟
زهره-صدف//بازکه تـو هپروت بو دی گو شیت و جاگذاشتی آخه دختر حواست کجاست؟
بایه تشکر گو ش ی رو از دستش گرفتم و پله هارو گز کردمو ازدر کوچیک راهرو زدم بیرون
آموزشگـاه خیاطی من ت ویکی از خیابونهای معروف و شلوغ شـهربود تـو طبقه ی دوم ی ه
ساختمون که زیر ش آژانس بود سرمو پایین انداختم و مثل هرروز راه آموزشگـاه تا خـونه ر و
پیاد ه طی کردم پیاده رو ی باعث مـیش د خـوب فکر کنم،به گذشتـه،به مشکلاتم،به خانوادم وبه
عشقم مهرداد وهمه ی زندگیم مهربد و راحت مـیتـونست م برا ی آرزوهام که به باد رفتن وبه
خانوادم که از هم پا شی د و درد جداییم از شوهرمو بچم فکر کنم و..
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(