دانلود رمان میخوام دیوونه باشم  از وی راد

دانلود رمان میخوام دیوونه باشم  از وی راد

ژانر : -

میخوام دیوونه باشم چندبار پلک زدم و مات ومبهوت به زمین خیره موندم سرم سوت کشید چه خبره آدم بدونه    اینجوری حساب  می کنید  میره یه گوشه دنج توکنج اضلت میمیره خرجی ام نداره پرستار باچشمای گشادو ابروهای بالاپریده بهم نگاه می کرد اول رمان میخوام دیوونه باشم چیه خوشگل ندیدی یا چی؟ برگشتم سمت دکتر _آخه دکی جون این خاتون بفهمه این قدر پول مریضیش میشه به خداتوکل میکنه و سکته رو میزنه که دکتر خندشو جمع کرد ببینید…  پریدم وسط حرفش دارم میبینم _این یه عمل باریسک بالاس هربیمارستانی ام این امکاناتو نداره،دارو و درمان و هزینه بیمارستان بدون حق جراح این میشه درضمن صندوق اونوره جز وظایف من نیست توضیح بدم به انگشتش که به تابلوی صندوق اشاره میکرد نگاه کردم  خاتون می گفت دکتر شوها یارو شکم آدمو سفره می کنه پولشم می گیره خاتون تومراقبتای ویژه بستری بود  پشت شیشه وایسادم _ببین چه آروم خوابیده حداقل یه مریضی سبک تر می گرفتی الانم کلاس کاریتو حفظ کردی؟ اشکامو پاک کردم و از بیمارستان بیرون رفتم دو روزبود بوتیک نرفته بودم یاروام زنگ زد باعزت و احترام گفت دیگه اینورا پیدات نشه دنبال پول بودم پی قرض گرفتنم رفتم فاطی که کل موجودی کارتش پنج هزار تومن بودکه اونم چون نمیشد بگیره مونده بود توکارتش منیژه ام معلوم نبود کدوم گوری بود  دیگه کیو دوروبرم داشتم؟ دومین بار بودکه میومدم در این خونه نگهبان وق زده بود توی چشمام  نمیشه بری داخل خانوم  “شانس مارو باش ” برو کنار عمو می گم اخراجت کننا  فرماییدخانوم بفرمایید دردسر درست نکنید به دستاش که دوطرفش باز کرده بودتا جلومو بگیر نگاه …  

دانلود رمان مـیخـوام دیوونه باشم pdf از وی راد با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان وی راد مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان مـیخـوام دیوونه باشم
چندبار پلک زدم و مات ومبهوت به زمـین خیره موندم سرم سوت کشیـد
چه خبره آدم بدونه    اینجوری حساب  مـی کنیـد  مـیره یه گوشـه دنج تـوکنج اضلت مـیمـیره
خرجی ام نداره پرستار باچشمای گشادو ابروهای بالاپریـده بهم نگـاه مـی کرد
رمان پیشنهادی:دانلود رمان بانوی من مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان مـیخـوام دیوونه باشم
چیه خـوشگل ندیـدی یا چی؟ برگشتم سمت دکتر
_آخه دکی جون این خاتـون بفهمه این قدر پول مریضیش مـیشـه به خداتـوکل مـیکنه و سکتـه رو مـیزنه که
دکتر خندشو جمع کرد ببینیـد…  پریـدم وسط حرفش دارم مـیبینم
_این یه عمل باریسک بالاس هربیمارستانی ام این امکـاناتـو نداره،دارو و درمان
و هزینه بیمارستان بدون حق جراح این مـیشـه درضمن صندوق اونوره جز وظایف من نیست تـوضیح بدم
به انگشتش که به تابلوی صندوق اشاره مـیکرد نگـاه کردم  خاتـون مـی گفت
دکتر شوها یارو شکم آدمو سفره مـی کنه پولشم مـی گیره
خاتـون تـومراقبتای ویژه بستری بود  پشت شیشـه وایسادم
_ببین چه آروم خـوابیـده حداقل یه مریضی سبک تر مـی گرفتی الانم کلاس کـاریتـو حفظ کردی؟
اشکـامو پاک کردم و از بیمارستان بیرون رفتم
دو روزبود بوتیک نرفتـه بودم یاروام زنگ زد باعزت و احترام گفت دیگـه اینورا پیـدات نشـه
دنبال پول بودم پی قرض گرفتنم رفتم فاطی که کل موجودی کـارتش پنج هزار
تـومن بودکه اونم چون نمـیشـد بگیره مونده بود تـوکـارتش
منیژه ام معلوم نبود کدوم گوری بود  دیگـه کیو دوروبرم داشتم؟ دومـین بار بودکه مـیومدم در این خـونه
نگـهبان وق زده بود تـوی چشمام  نمـیشـه بری داخل خانوم  “شانس مارو باش ”
برو کنار عمو مـی گم اخراجت کننا  فرماییـدخانوم بفرماییـد دردسر درست نکنیـد
به دستاش که دوطرفش باز کرده بودتا جلومو بگیر نگـاه …
 

لینک دانلود رمان  میخوام دیوونه باشم  

  • رمان های مشابه
  • دیدگاه ها0