هیچکسان ۴ یه لحظه هم نمی تونستم چشم از خیابون بردارم. داشتم از نگرانی میمردم. ساعت نزدیکی ازده بود اما هنوز از مسعود خبری نبود. استرس امونم رو بریده بود. اونقدر نگران بودم که با وجود بارون شدید همچنان پایین پله های ورودی ساختمون دادگستری ا یستاده بودم. هر چقدر به مسعود زنگ می زدم گوشی رو برنمی داشت. همش با خودم می گفتم نکنه توی راه تصادف کرده یا قبل از حرکت اتفاقی براش افتاده! وسط دلشوره برای مسعود و نگرانی به خاطر د ی ر رسیدن به جلسه ی دادگاه بودم که طرف دعوامون رو از اون سمت خیابون دیدم. با اون ظاهر غلط انداز و سبیل های کلفت،از فواصل خیلی دور هم قابل شناسایی بود. به محض دیدنش دوی دم و خودمو پشت یکی از ستونهای سفید جلوی دادگستری پنهان کردم. اعتراف می کنم که به شدت از اون یارو می ترسیدم و ترجیح می دادم وقتی کنار مسعود نیستم خودمو مخفی کنم. خصوصا بعد از ا ی نکه تهدیدم کرد که سر به نیستم می کنه. درباره ی این موضوع چیزی.. لینک دانلود به درخواست نویسنده حذف گردید
دانلود رمان هیچکسان ۴ pdf نشاط sober با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نشاط sober مـیباشـد
موضوع رمان :ترسناک
خلاصه رمان هیچکسان ۴
یه لحظه هم نمـی تـونستم چشم از خیابون بردارم. داشتم
از نگرانی مـیمردم. ساعت نزدیکی ازده بود اما
هنوز از مسعود خبری نبود. استرس امونم رو بریـده
بود. اونقدر نگران بودم که با وجود بارون شـدیـد
همچنان
پایین پله های ورودی ساختمون دادگستری ا یستاده
بودم. هر چقدر به مسعود زنگ مـی زدم گوشی رو
برنمـی داشت. همش با خـودم مـی گفتم نکنه تـوی راه
تصادف کرده یا قبل از حرکت اتفاقـی براش افتاده!
وسط دلشوره برای مسعود و نگرانی به خاطر د ی ر
رسیـدن به جلسه ی دادگـاه بودم که طرف دعوامون رو
از اون سمت خیابون دیـدم. با اون ظاهر غلط انداز و
سبیل های کلفت،از فواصل خیلی دور هم قابل
شناسایی بود. به محض دیـدنش دوی دم و خـودمو پشت
یکی از ستـونهای سفیـد جلوی دادگستری پنهان
کردم. اعتراف مـی کنم که به شـدت از اون یارو مـی
ترسیـدم و ترجیح مـی دادم وقتی کنار مسعود نیستم
خـودمو مخفی کنم. خصوصا بعد از ا ی نکه تـهدیـدم کرد
که سر به نیستم مـی کنه. درباره ی این موضوع چیزی..
لینک دانلود به درخـواست نویسنده حذف گردیـد
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(