: خدایا چرا این مامانا اینقدر گیر می دن؟ ملتمسانه گفتم:_بیخیال شو مامان بذار بخوابم.نه خیر نمی شه.میخوای این ترم اخری اخراج شی؟تو جام نیم خیز شدم.ای لعنت بر این شانس من که حتی خوابیدن هم برام حرامه.چشام تار می دید ولی باز تو چشای عسلی خمارش خیره شدم و پرسیدم:
دانلود رمان گروگـان دوست داشتنی pdf از صحرا۷۱با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان صحرا۷۱ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
خدایا چرا این مامانا اینقدر گیر مـی دن؟ ملتمسانه گفتم:_بیخیال شو مامان بذار بخـوابم.نه خیر نمـی شـه.مـیخـوای این ترم اخری اخراج شی؟تـو جام نیم خیز شـدم.ای لعنت بر این شانس من که حتی خـوابیـدن هم برام حرامه.چشام تار مـی دیـد ولی باز تـو چشای عسلی خمارش خیره شـدم و پرسیـدم:
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(